کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قلاخ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قلاخ
لغتنامه دهخدا
قلاخ . [ ق ُ ] (اِخ ) ابن حزن سعدی . شاعری است . (منتهی الارب ). قلاخ بن حزن منقری ، از شاعران بزرگ عرب است . رجوع به البیان و التبیین جاحظ ج 1 ص 270 و المعرب جوالیقی ص 21 شود.
-
قلاخ
لغتنامه دهخدا
قلاخ . [ ق ُ ] (اِخ ) موضعی در راه حاج که از یمن به سوی مکه رود، و در آن باغی است که انار آن معروف است . و آن را کلاخ نیز گویند. (معجم البلدان ).
-
قلاخ
لغتنامه دهخدا
قلاخ . [ ق ُ ] (ع ص ) سطبر نازک سر. (اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
مجهور
لغتنامه دهخدا
مجهور. [ ] (اِخ ) طایفه ای از ایلهای کرد ایران که در حدود 500 خانوار است و در کوههای السه قلاخ اطراف اسدآباد و زهاب سکونت دارند. (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 61).