کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قلاب صلابه سلابه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
کشش قلاب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] ← نیروی کشش قلاب
-
side chains
زنجیر قلاب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] زنجیری که در انتهای واگنها نصب میشود تا در شرایط اضطراری و در صورت عمل نکردن قلابهای اصلی عمل کند
-
blackwall hitch, midshipman’s hitch
خفت قلاب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] خفتی برای بستن طناب به قلاب
-
قلاب گرفتن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . گِ رِ تَ) (مص ل .) دو کف دست را بهم متصل کردن به طوری که دیگری بتواند پا بر روی آن گذارد و از دیوار بالا رود.
-
قلاب دوزی
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (اِ مص .) دوختن نقش و نگار با ابریشم یا خامه بر روی پارچه .
-
سنگ قلاب
لغتنامه دهخدا
سنگ قلاب . [ س َ ق ُل ْ لا ] (اِ مرکب ) فلاخن . کلاسنگ . قلاب سنگ . قلماسنگ . (یادداشت بخط مؤلف ).
-
قلاب سنگ
لغتنامه دهخدا
قلاب سنگ . [ ق ُل ْ لا س َ ] (اِ مرکب ) سنگ قلاب . قلماسنگ . فلاخن ، و آن ریسمانی است که در دو سر آن حلقه باشد و میان آن را پهن بافند، یا یک قطعه ٔ چرم پهن گذارند تا سنگ در آن نهاده بپرانند. (از فرهنگ نظام ).
-
چنگ قلاب
لغتنامه دهخدا
چنگ قلاب . [ چ َ ق ُل ْ لا ] (اِ مرکب ) چنگی که دارای قلاب است و بدان اشیاء را از محلی نزدیک کشند. عودق . عدوقه . عودقه . رجوع به چنگک شود.
-
قلاب دوز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [مٲخوذ از عربی. فارسی] qollābduz کسی که پیشهاش قلابدوزی است.
-
قلاب دوزی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [مٲخوذ از عربی. فارسی] qollābduzi دوختن نقشونگار با ابریشم یا خامه بر روی پارچه.
-
قلاب سنگ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مٲخوذ از عربی. فارسی] qollābsang = فلاخن
-
قلاب سنگ
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: qalmâsang طاری: qolâbsang طامه ای: qolvesang طرقی: qolâbsang کشه ای: qolvasang نطنزی: qolvasang
-
قلاب گرفتن
لهجه و گویش تهرانی
دو دست را بهم چفت کردن
-
drawbar pull
نیروی کشش قلاب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] نیروی قلاب در حالت کشش که در واحد پوند محاسبه میشود متـ . کشش قلاب
-
aircraft arresting hook
قلاب بازدار هواپیما
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] قلابی در انتهای هواپیما که با بافه/ کابل بازدار درگیر میشود و هواپیما را متوقف میسازد