کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قفایی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قفایی
دیکشنری فارسی به عربی
بنفسجي , رجعي
-
قفایی
واژهنامه آزاد
ضربه زدن به پشت گردن، پشت گردن زدن، سيلي زدن
-
جستوجو در متن
-
nuchal
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دهانشویه، قفایی، وابسته به پشت گردن
-
mauve
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ابریشم، رنگ بنفش، رنگ بنفش مایل به ارغوانی سیر، قفایی
-
رجعي
دیکشنری عربی به فارسی
برگشت دهنده , انحطاط دهنده , قفايي , تنزل کننده , قهقهرايي , بقهقرا رفتن , پس رفتن
-
بنفسجي
دیکشنری عربی به فارسی
ياقوت ارغواني , لعل بنفش , رنگ ارغواني , رنگ ياقوتي , درکوهي بنفش , رنگ بنفش , قفايي , رنگ بنفش مايل به ارغواني سير , بنفش , ارغواني
-
تا
لغتنامه دهخدا
تا. (اِ) پهلوی ، tak عدد. شماره : عاصم هفت تا تیر داشت و به هرتائی مردی رابکشت . (کشف الاسرار ج 1 ص 548 از فرهنگ فارسی معین ).گاهی در شماره کردن بعدد، «تا» الحاق کنند: دوتا، ده تا، هزارتا، صدهزارتا، هزارهزارتا. و این «تا» چیزی بر معنی عدد نمی افزاید ...
-
خوردن
لغتنامه دهخدا
خوردن . [ خوَرْ / خُرْ دَ ] (مص ) از گلو فرودادن و بلعیدن غذا و طعام و جز آن . (ناظم الاطباء). اوباریدن . بلع کردن . اکل . تناول . جاویدن چیزی جامد. (یادداشت مؤلف ). جویدن . خائیدن . (ناظم الاطباء) : تلخی و شیرینیش آمیخته ست کس نخورد نوش و شکر بآپیو...