کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قعلس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای همآوا
-
قالس
لغتنامه دهخدا
قالس . [ ل ِ ] (اِخ ) موضعی است که پیغمبر (ص ) بنی الاحب از قبیله ٔ عذره را بخشیده و عطا فرموده . (معجم البلدان ج 7 ص 16) (منتهی الارب ).
-
قالس
لغتنامه دهخدا
قالس . [ ل ِ ] (ع ص ) آنکه طعام و یا شراب از شکم بدهان آوردخواه بیرون ریزد و یا باز فروبرد. (ناظم الاطباء).
-
قالص
لغتنامه دهخدا
قالص . [ ل ِ ] (ع ص ) بلندبرآینده . (منتهی الارب ): ماء قالص ؛ آب بلندبرآینده . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || برهم جسته . || کم شده . (منتهی الارب ): ظل قالص ؛ سایه ٔ کم شده . (آنندراج ).