کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قعده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
قعدان
لغتنامه دهخدا
قعدان . [ ق ُ ] (ع اِ) ج ِ قُعْدة. (منتهی الارب ). رجوع به قعدة شود.
-
قعدات
لغتنامه دهخدا
قعدات . [ ق ُ ع ُ ] (ع اِ) ج ِ قُعْدة. (اقرب الموارد). رجوع به قعدة شود.
-
مقتعد
لغتنامه دهخدا
مقتعد. [ م ُ ت َع ِ ] (ع ص ) قعده سازنده شتر را. (آنندراج ). شبانی که شتر قعده را برای خود نگاه می دارد. (ناظم الاطباء). و رجوع به اقتعاد شود.
-
ورنة
لغتنامه دهخدا
ورنة. [ وَ ن َ ] (ع اِ) نام ماه ذی قعده . (منتهی الارب ). اسم ذی القعده است نزد قدماء. (از اقرب الموارد).
-
اقتعاد
لغتنامه دهخدا
اقتعاد. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) قعده ساختن شتر را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). ستور را مرکب خویش ساختن .
-
هودة
لغتنامه دهخدا
هودة. [ هََ دَ ] (ع اِ) هودج . بارگیر، که مرکبی است زنان را: قعدة؛ هوده یا مرکبی دیگر مر زنان را. (منتهی الارب ). رجوع به هودج شود.
-
شواویل
لغتنامه دهخدا
شواویل . [ ش َ ] (ع اِ) ج ِ شَوّال ، به معنی ماه قمری عرب پس از رمضان و قبل از ذی قعده . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). رجوع به شَوّال و شوالات شود.
-
عزیزة
لغتنامه دهخدا
عزیزة. [ ع َ زَ] (اِخ ) دختر مشرف . زنی محدث بود. حدیث را از عم خویش فراگرفته . در ذی قعده ٔ سال 619 هَ .ق . درگذشته است . (از اعلام النساء از المشتبه ذهبی و تاج العروس ).
-
صبارحی
لغتنامه دهخدا
صبارحی . [ ص ُ رِ ] (اِخ ) موسی بن معاویة الصبارحی مکنی به ابوجعفر افریقی . وی به روزدوشنبه پنجم ذی قعده ٔ سال 224 هَ . ق . به سن شصت و چهار یا پنج سالگی درگذشت . (سمعانی ص 349 ورق الف ).
-
ابوالمعتمر
لغتنامه دهخدا
ابوالمعتمر. [ اَ بُل ْ م ُ ت َ م ِ ] (اِخ ) سلیمان بن طرخان التیمی . از زهاد و علماء بصره . وفات وی در ذی قعده ٔ 143 هَ . ق . اتفاق افتاد.
-
تراب
لغتنامه دهخدا
تراب . [ ت ُ ] (اِخ ) ابن عمربن عبید کاتب مصری ، مکنی به ابوالنعمان . از ابواحمدبن الناصح روایت کند. او در ذی قعده ٔ 427 هَ . ق . بسن 85سالگی درگذشت . (حسن المحاضره فی اخبار مصر و القاهره ص 171).
-
حفیظ فلالی
لغتنامه دهخدا
حفیظ فلالی . [ ح َ ظِ ؟ ] (اِخ ) سیزدهمین از شرفای فلالی مراکش از 1325 تا ذی قعده ٔ 1329 هَ . ق . و در این وقت مستعفی گشت . (ترجمه ٔ طبقات سلاطین اسلام ص 53).
-
مشمری
لغتنامه دهخدا
مشمری . [ م ُ ش َم ْ م َ ] (حامص ) تیزرفتاری : قعده ٔ نقره خنگ روز، آمده در جنیبتش ادهم شب فکنده سم کندرو از مشمری .خاقانی (دیوان چ سجادی ص 422).
-
حسن
لغتنامه دهخدا
حسن . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن نوح بن یوسف بن محمدبن آدم هندی بهروچی . درگذشته ٔ 11 ذی قعده ٔ 939 هَ . ق . او راست : «امامة امیرالمؤمنین ». (ذریعه ج 2 ص 339).
-
ابوالوقت
لغتنامه دهخدا
ابوالوقت . [ اَ بُل ْ وَ ] (اِخ ) عبدالأوّل عیسی بن شعیب بن ابراهیم بن اسحاق سیستانی بن ابی عبداﷲ. محدثی عالی الاسناد و آخرین کس که از داودی روایت کرده است . پدر او از سیستان بهرات شد و ابوالوقت در ذی قعده ٔ سال 458 هَ . ق . بهرات متولد گشت و به شب ...