کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قعثرة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قعثرة
لغتنامه دهخدا
قعثرة. [ ق َ ث َ رَ ] (ع مص ) از بیخ برکندن چیزی را. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ).
-
واژههای همآوا
-
قاصرة
لغتنامه دهخدا
قاصرة. [ ص ِ رِ ] (اِخ ) شهری است در سرزمین روم . (معجم البلدان ج 7 ص 13).
-
قاصرة
لغتنامه دهخدا
قاصرة. [ ص ِرَ ] (ع ص ) مؤنث قاصر. کوتاه . رجوع به قاصر شود.
-
قعسرة
لغتنامه دهخدا
قعسرة. [ ق َس َ رَ ] (ع مص ) سخت شدن . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ): قعسر الشی ٔ قعسرة؛ صلب و اشتد. (اقرب الموارد). || توانا شدن . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || به سختی گرفتن : قعسره قعسرة؛ اخذه بشدة. (اقرب الموارد). || (اِمص ) نیرومندی بر چیزی ...