کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قظیف پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قظیف
لغتنامه دهخدا
قظیف . [ ق ُ ظَ ] (اِخ ) بطنی است از مراد که بیشترآنان به مصر آمدند و به قظیفی معروفند. (اللباب ).
-
واژههای همآوا
-
غضیف
لغتنامه دهخدا
غضیف . [ غ َ ] (اِخ ) ابن حارث سامی ، مکنی به ابواسماء. تابعی است . صاحب الاصابة گوید: غضیف بن حارث کندی تابعی معروفی است و ابن عبدالبر بین این غضیف بن حارث کندی و غضیف بن حارث دیگر فرق قائل شده است لیکن نگفته است که شخص اخیر صحابی بوده یا نه . رجوع ...
-
غضیف
لغتنامه دهخدا
غضیف . [ غ ُ ض َ ] (اِخ ) ابن حارث بن غضیف ثمالی یا سکونی . صحابی است ، و الصواب بالظاء. (منتهی الارب ).صاحب تاج العروس گوید: غضیف بن حارث کندی یا حارث بن غضیف ثمالی یا یمانی یا سکونی ، نزیل حمص بود. یا درست آن به طاء است . رجوع به الاصابة جزء خامس ص...
-
غضیف
لغتنامه دهخدا
غضیف . [ غ ُ ض َ ] (اِخ ) نام جایی است . (از معجم البلدان ).
-
قذیف
لغتنامه دهخدا
قذیف . [ ق َ ] (ع ص ، اِ) ابر که در پیش چشم پیدا و نمایان گردد. || دور. (منتهی الارب ) (آنندراج ): منزل قذیف ؛ منزل دور. (منتهی الارب ).
-
قضیف
لغتنامه دهخدا
قضیف . [ ق َ ] (ع ص ) باریک و تنک و نحیف .ج ، قُضْفان ، قِضاف . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ).
-
جستوجو در متن
-
قظیفی
لغتنامه دهخدا
قظیفی . [ ق ُ ظَ ] (ص نسبی ) نسبت است به قظیف . (اللباب ). رجوع به قظیف شود.
-
قظیفی
لغتنامه دهخدا
قظیفی . [ ق ُ ظَ] (اِخ ) عباس بن ربیعه . از طایفه ٔ قظیف است که در مصر سکونت گزید. (اللباب ). مؤلف لباب آرد: آنچه را من در نسبت عابس و فروه و علقمه میدانم این است که اینان از دودمان غطیف بن عبداﷲبن ناجیةبن یحابر (مراد) هستند و باید غطیفی خوانده شوند...