کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قطیط پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قطیط
لغتنامه دهخدا
قطیط. [ ق ُ ] (اِخ ) محمدبن حسین بن محمدبن جعفربن شیبانی عطار بغدادی ، مکنی به ابوالفتح . از محدثان است . وی از محمدبن مظفر حافظ و ابوحفص بن شاهین و علی بن عمر سکری و جزایشان روایت کند و از او ابوبکر خطیب روایت دارد. نام وی به شیوه ٔ نام های بادیه نش...
-
واژههای همآوا
-
غطیط
لغتنامه دهخدا
غطیط. [ غ َ ] (ع مص ) غطیط بعیر؛ غریدن شتر و بانگ کردن . (منتهی الارب ). بانگ کردن شتر نر در شقشقه ، و اگر در شقشقه نباشد آن را هدیر گویند و شتر ماده هدیر کند ولی غطیط نکند زیرا وی را شقشقه نیست . (از اقرب الموارد) : چو آواز رعد از سحاب بهاری فتاده ب...
-
غطیط
فرهنگ فارسی معین
(غَ) [ ع . ] (مص ل .) 1 - غریدن شتر. 2 - خرخر کردن در خواب .
-
قطیة
لغتنامه دهخدا
قطیة. [ ق َ طی ی َ ] (اِخ ) دهی است در راه مصر در وسط رمل نزدیک فَرَما. خانه های آنان از شاخه های خرما و آب آشامیدنی آنان از چاهی است تلخ و شور، و نزد ایشان ماهی بسیار است ،چه به دریا نزدیکند. (منتهی الارب ) (معجم البلدان ).
-
قطیة
لغتنامه دهخدا
قطیة. [ ق َ طی ی َ ] (ع ص ) (شاة...) گوسفند قطازده . (منتهی الارب ). رجوع به قطا شود.
-
قطیة
لغتنامه دهخدا
قطیة. [ ق ُ طَی ْ ی َ ] (اِخ ) نام زن مروان الحکم . (منتهی الارب ).
-
قطیة
لغتنامه دهخدا
قطیة. [ ق ُ طَی ْ ی َ] (اِخ ) آبی است میان دو کوه طی و تیماء، و حاجب بن حبیب در اشعار خود بدان اشاره کند. (معجم البلدان ).
-
غطیط
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] qatit ۱. خرخر کردن.۲. خرخر کردن در خواب.۳. غریدن شتر؛ بانگ کردن شتر.
-
جستوجو در متن
-
قطیطی
لغتنامه دهخدا
قطیطی . [ ق ُ ] (ص نسبی ) نسبت است به قطیط. (اللباب ). رجوع به قطیط شود.