کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قطر راهکنشی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
diameter limit
حد قطر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] کمینه یا بیشینۀ قطر درختان که براساس آن درخت یا گِردهبینه اندازهگیری یا قطع یا بهرهبرداری میشود
-
top diameter, merchantable top diameter, merch top
بالاقطر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] قطر بیپوست یا باپوست بالاترین قسمت از تنۀ درخت که ارزش تجاری دارد
-
نصف قطر
دیکشنری فارسی به عربی
نصف القطر
-
قطر شکم
دیکشنری فارسی به عربی
طوق
-
قطر دایره
دیکشنری فارسی به عربی
قطر
-
crown diameter ratio
نسبت قطر تاج
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] نسبت قطر تاج برابر سینه
-
antipodal points, antipodes
نقطههای همقطر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] دو نقطه که در دو سر قطرِ یک کرهاند
-
angular diameter distance, angular size distance
فاصلۀ قطر زاویهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم رصدی و آشکارسازها] فاصلهای که ازطریق مقایسۀ قطر زاویهای با قطر واقعی اجرام نجومی به دست میآید
-
diameter at breast height, diameter breast height
قطرِ برابرِ سینه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] قطر درخت در ارتفاع برابر سینۀ شخص اندازهگیر که بهطور قراردادی در فاصلۀ یکمتروسیسانتیمتری از سطح زمین در نظر گرفته میشود
-
diameter inside bark, DIB
قطر بیپوست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] قطر بخش چوبی ساقۀ درخت یا سطحِمقطع گِردهبینه بدون احتساب پوست
-
angular diameter
قطر زاویهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] قطر جِرم سماوی از دید ناظر برحسب درجه یا رادیان متـ . قطر ظاهری apparent diameter
-
نوعی پرگار که برای اندازه گیری ضخامت یا قطر اجسام بکار میرود
دیکشنری فارسی به عربی
فرجار , مسماک