کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قطره پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
قطره اشک
دیکشنری فارسی به عربی
دمعة
-
قطره (چسبناک)
دیکشنری فارسی به عربی
قطرة
-
قطره چشم
لهجه و گویش تهرانی
چیز اندک
-
breaking-drop theory
نظریۀ شکست قطره
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] نظریۀ جدایی بار توفان تندری بر پایۀ اثر لنارد در اَبرهای تندری و به بیان دیگر جدایی بار الکتریکی براثر شکست قطرههای آب
-
cloud-drop sampler
نمونهبردار قطرۀ اَبر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] ابزاری که قطرکهای اَبر را برای تعیین اندازه یا ناخالصی آنها جمع میکند
-
raindrop impact erosion
فرسایش قطرهبارانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] فرسایشی که براثر برخورد قطرههای باران بر سطح زمین بهصورت تشتکی مشاهده میشود
-
drip irrigation, trickle irrigation
آبیاری قطرهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] نوعی آبیاری که در آن آب با فشار نسبتاً کم و قطرهقطره در پای گیاه میچکد
-
hanging drop
روش قطرهآویز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-میکربشناسی] روشی عینی و مستقیم برای مشاهدۀ تحرک ریزاندامگانها در محیط مایع
-
merocrine gland
غدۀ قطرهریز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی، علوم تشریحی] [علوم تشریحی] غدهای که در آن هیچ یاختهای همراه با ترشحات خارج نمیشود [علوم پایۀ پزشکی] ویژگی بافتی ترشحی که ترشحات خود را بهصورت قطرات ریز رها میکند
-
intermittent drip feeding
غذادهی قطرهای متناوب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] غذادهی با فرمول رودهای (enteral formula) که در زمانهای خاصی از شبانهروز در حجم کم و با سرعتی بیشتر از تغذیۀ قطرهای پیوسته صورت میگیرد
-
قطره و بَحر
فرهنگ گنجواژه
متضاد.
-
drip-stick gauge
میلۀ سوختنمای قطرهریز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی، علوم نظامی] میلهای همراه با یک شناور در زیر مخزن سوخت هواگرد که در هنگام اندازهگیری میزان سوخت آویزان میشود و بهمحض چکیدن سوخت درجههای روی آن حجم سوخت را نشان میدهد
-
mercury droplet wetting test
آزمون ترکنندگی قطرهجیوهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] آزمونی برای تعیین تمیزی سطح فلز که در آن با چکاندن قطرۀ جیوه بر سطح فلز بسته به آلودگی یا تمیزی سطح، جیوه بهصورت پخششده یا کروی مشاهده میشود
-
drip gavage
تغذیۀ لولهای قطرهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] روش تغذیه با فرمول رژیمی مایع ازطریق لولۀ منتهی به معده
-
واژههای همآوا
-
غتره
لغتنامه دهخدا
غتره . [ غ َ ت ِرْ رَ ] (اِ) در بعض لهجه های فارسی : خرد. بسیار خرد: یک غتره صابون .