کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قطران پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای همآوا
-
قَطِرَانٍ
فرهنگ واژگان قرآن
چيزي سياه رنگ و بدبو است که به شتران ميمالند
-
جستوجو در متن
-
کاثران
لغتنامه دهخدا
کاثران . [ ] (اِ) اسم هندی قطران است . رجوع به قطران شود.
-
کتران
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹کتیران› [قدیمی] katran =قطران
-
کتیران
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] katirān =قطران
-
قیر
دیکشنری فارسی به عربی
قطران
-
قیرمالیدن به
دیکشنری فارسی به عربی
قطران
-
قیر زدن
دیکشنری فارسی به عربی
قطران
-
ابومنصور
لغتنامه دهخدا
ابومنصور. [ اَ م َ] (اِخ ) قطران ارموی شاعر. رجوع به قطران ... شود.
-
برانگیخته
دیکشنری فارسی به عربی
حار , قطران
-
coal tar
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قطران زغال سنگ
-
قطرانی
لغتنامه دهخدا
قطرانی . [ ق َ ] (ص نسبی ) نسبت است به قطران فروش . (اللباب ). رجوع به قَطران (ع اِ)شود. || نوعی است از درهمی . (آنندراج ).
-
کتیران
لغتنامه دهخدا
کتیران . [ ک َ ] (اِ) قطران است و آن دارو باشد که بر آدم و اسب و استر و گاو و سگ گرگین مالند نیک شود. (برهان ) (از آنندراج ). قطران . (ناظم الاطباء). کتران . (فرهنگ رشیدی ). رجوع به قطران و رجوع به کتران شود.
-
شرپون
لغتنامه دهخدا
شرپون . [ش ُ ] (اِ) شربین . بمعنی قطران و آن چیزی است بغایت سیاه و هر چیز سیاه را به او نسبت کنند. (برهان ). قطران . منداب . چیزی چون نفت سیاه که به شتر مالند. قطران . || هرچیز بسیارسیاه . (ناظم الاطباء).
-
قدرنا
لغتنامه دهخدا
قدرنا. [ ق ُ رُ ] (اِخ ) قطران .