کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قطبنما 1 پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
قطب آباد
لغتنامه دهخدا
قطب آباد. [ ق ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان فین بخش مرکزی شهرستان بندرعباس واقع در 108 هزارگزی شمال بندرعباس و 1000 گزی باختری باختر راه شوسه ٔ بندرعباس به کرمان . موقع جغرافیایی آن جلگه و هوای آن گرمسیری است . سکنه ٔ آن 340 تن است . آب آن از قنات و محصول...
-
قطب آباد
لغتنامه دهخدا
قطب آباد. [ ق ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان رودآب بخش فهرج شهرستان بم واقع در چهل هزارگزی باختر فهرج و کنار راه فرعی کروک به بم . موقع جغرافیایی آن جلگه و هوای آن گرمسیری و مالاریایی است . سکنه ٔ آن 350 تن می باشد. آب آن از قنات و محصول آن غلات ، خرما، حن...
-
قطب آباد
لغتنامه دهخدا
قطب آباد. [ ق ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان رودآب بخش فهرج شهرستان بم واقع در 41000گزی باختری فهرج و کنار راه فرعی بم به کروک . موقع جغرافیایی آن جلگه و هوای آن گرمسیری مالاریایی است . سکنه ٔ آن 100 تن است . آب آن از قنات و محصول آن غلات ،خرما، حنا و لبنی...
-
قطب آباد
لغتنامه دهخدا
قطب آباد. [ ق ُ ] (اِخ ) قصبه ٔ مرکز بخش دهستان کردیان از شهرستان جهرم . مختصات جغرافیائی آن عبارتند از: طول 53 درجه و 37دقیقه از گرینویچ ، عرض 28 درجه و 39 دقیقه . ارتفاع آن از سطح دریا در حدود 1060 گز است . این قصبه در 18هزارگزی شمال خاور جهرم و 52...
-
قطب الدین
لغتنامه دهخدا
قطب الدین . [ ق ُ بُدْ دی ] (اِخ ) بناکتی ، احمدبن محمودبن ابی بکر. ابن الفوطی درباره ٔ او گوید: مردی نیکوخو و صحیح الضبط بود، هنگام اقامت خواجه نصیرالدین طوسی در مراغه در آن شهر ساکن و به استکتاب و استنساخ کتب مشغول بود و چندین بار به محل رصد آمد و ...
-
قطب الدین
لغتنامه دهخدا
قطب الدین . [ ق ُ بُدْ دی ] (اِخ ) حبش ، امیر عمید. از امیران مغول است . وی از طرف جغتای و جانشینان او حکومت ماوراءالنهر راداشت . (فهرست کتابخانه ٔ مدرسه ٔ سپهسالار ج 2 ص 613).
-
قطب الدین
لغتنامه دهخدا
قطب الدین . [ ق ُ بُدْ دی ] (اِخ ) دهی از دهستان تراکمه ٔ بخش کنگان شهرستان بوشهر واقع در 122 هزارگزی جنوب خاوری کنگان کنار راه فرعی لار به گله دار. موقع جغرافیایی آن جلگه و هوای آن گرم سیری مالاریایی است . سکنه ٔ آن 296 تن می باشد. آب آن از چشمه و ق...
-
قطب الدین
لغتنامه دهخدا
قطب الدین . [ ق ُ بُدْ دی ] (اِخ ) طاوس سمنانی . از وزرای میرزا ابوالقاسم بابر و میرزا سلطان ابوسعید بود. وی پس از واقعه ٔ قراباغ به هرات رفت و پس از آن به صوب عراق و آذربایجان عزیمت کرد و به سال 900 هَ . ق . در 72 سالگی وفات یافت . (رجال حبیب السیر ...
-
قطب الدین
لغتنامه دهخدا
قطب الدین . [ ق ُ بُدْ دی ] (اِخ ) عبداﷲ امامی . قاضی خراسان است . نسبت وی به ابوبکر صدیق میرسد. وی در عصر امیر تیمور گورکان میزیست . (رجال حبیب السیر ص 72 و جزء 3 از جلد حبیب السیر ص 90).
-
قطب الدین
لغتنامه دهخدا
قطب الدین . [ ق ُ بُدْ دی ] (اِخ ) قاضی احمدبن نورالدین محمدبن جلال الدین امامی . مرجع اکابر خراسان بود. وی در اواخر دولت میرزا شاهرخ تا اوان سلطنت سلطان حسین میرزا در هرات به لوازم امر قضا اشتغال داشت . وفاتش در غُره ٔ شوال سال 878 هَ . ق . اتفاق اف...
-
قطب الدین
لغتنامه دهخدا
قطب الدین . [ ق ُ بُدْ دی ] (اِخ ) لرستانی قاضی . از قضاة بزرگ لرستان در دوره ٔ امیر مبارزالدین . رجوع به تاریخ گزیده چ لندن ص 671 شود.
-
قطب الدین
لغتنامه دهخدا
قطب الدین . [ ق ُ بُدْ دی ] (اِخ ) لقب مودودبن زنگی بن آق سنقر. رجوع به مودود... شود.
-
قطب الدین
لغتنامه دهخدا
قطب الدین . [ ق ُ بُدْ دی ] (اِخ ) محمد حسینی . رجوع به قطب الدین شیرازی (محمد...) شود.
-
قطب الدین
لغتنامه دهخدا
قطب الدین . [ ق ُ بُدْ دی ] (اِخ ) محمد خوارزمشاه . رجوع به محمد خوارزمشاه شود.
-
قطب الدین
لغتنامه دهخدا
قطب الدین . [ ق ُ بُدْ دی ] (اِخ ) محمد خوافی . رجوع به مجد خوافی شود.