کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قطاب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
قطاب
/qottāb/
معنی
نوعی نان روغنی به شکل سنبوسه که از زردۀ تخم مرغ، ماست، گلاب، روغن، و هل تهیه میشود.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
قطاب
فرهنگ فارسی معین
(قُ طّ) (اِ.) نوعی شیرینی که از آرد و شکر و روغن و گلاب و مغز پسته درست شود.
-
قطاب
فرهنگ فارسی معین
(قِ) [ ع . ] (اِ.) 1 - آمیختگی . 2 - گریبان .
-
قطاب
لغتنامه دهخدا
قطاب . [ ق ِ ] (اِخ ) نام موضعی است ، و در اشعار راعی از آن یاد شده است . (معجم البلدان ).
-
قطاب
لغتنامه دهخدا
قطاب . [ ق ِ ] (ع اِمص ) مزاج و آمیختگی . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد): قطبت الخمر؛ مزجته . (معجم البلدان ). || (اِ) مجمع گریبان . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد): «ادخلت یدی فی قطاب جیبه »، و قیل قطاب الجیب اسفله . (اقرب الموارد). || ج ِ قُطْبة، چون ...
-
قطاب
لغتنامه دهخدا
قطاب . [ ق ُ / ق ُطْ طا ] (اِ) قسمی از نان روغنی به شکل سنبوسه . (ناظم الاطباء). غیاث اللغات از آئین اکبری نقل کند که قطاب به ضم اول نوعی از سنبوسه است .
-
قطاب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مٲخوذ از عربی: قطائف ؟] ‹قطابی› qottāb نوعی نان روغنی به شکل سنبوسه که از زردۀ تخم مرغ، ماست، گلاب، روغن، و هل تهیه میشود.
-
واژههای همآوا
-
قتاب
لغتنامه دهخدا
قتاب . [ ق َ / ق ِ ] (اِخ ) (ذو...)لقب حقل بن مالک ملکی از ملوک حمیر. (منتهی الارب ).
-
قتاب
لغتنامه دهخدا
قتاب . [ ق َت ْ تا ] (اِخ ) عمربن فروح عبدی از مردم بصره و از محدثان است . وی از بسطام بن نصر و حبیب بن زبیر و جز ایشان روایت کند و از او وکیعبن جراح و یعقوب حضرمی و کثیربن هشام و قرةبن سلیمان و ابونعیم و ابوعمر حوضی روایت دارند. ابن ماکولا گوید: عمر...
-
قتاب
لغتنامه دهخدا
قتاب . [ ق َت ْ تا ] (ع ص ) فروشنده ٔ قتب و آن پالان شتر است . (سمعانی ). رجوع به قتب شود.
-
جستوجو در متن
-
سنبوسک
لغتنامه دهخدا
سنبوسک . [ سَم ْ س َ ] (اِ) سنبوسه و قطاب . (ناظم الاطباء).
-
طاق شکربوره
لغتنامه دهخدا
طاق شکربوره . [ ق ِ ش ِ ک َ رَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از قطاب و سنبوسه ٔ شکری است . (برهان ).
-
بُرساق
لهجه و گویش بختیاری
borsâq بُرساق (نوعى نان شبیه قطاب که خمیر آنرا لقمهلقمه در روغن سرخ کنند و پودرقند به آن افزایند).
-
سنبوسه
لغتنامه دهخدا
سنبوسه . [ سَم ْ س َ / س ِ ] (اِ) شکل مثلث در لباس و سجاف جامه عموماً و در لچک زنان خصوصاً. (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء). || نانی است کوچک و شیرین آنرا قطاب خوانند. (آنندراج ). قطاب . (ناظم الاطباء): واگر بی خوابی رنجه دارد از برگ کوک ، کدو و اسفا...