کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قضعم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قضعم
لغتنامه دهخدا
قضعم . [ ق َ ع َ ] (ع ص ) مرد پیر کهن سال . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ).
-
قضعم
لغتنامه دهخدا
قضعم . [ق ِ ع ِ ] (ع ص ) شتر ماده ٔ کهنسال . (اقرب الموارد).
-
واژههای همآوا
-
غذام
لغتنامه دهخدا
غذام . [ غ ُذْ ذا ](ع اِ) ج ِ غُذّامة. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
-
قضام
لغتنامه دهخدا
قضام . [ ق َ ] (ع اِ) چیزی که به کرانه ٔ دندان گزند و خورند. قضیم . گویند: ماذقت قضیماً و ماذقت قضاماً. (منتهی الارب ).
-
قضام
لغتنامه دهخدا
قضام . [ ق ُض ْ ضا ](ع اِ) نوعی از شوره گیاه ، یا آن طحما است . || خرمابن دراز که بارش خشک گردد. (منتهی الارب ).
-
قزام
لغتنامه دهخدا
قزام . [ ق ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ قَزَم . فرومایگان و ناکسان . (منتهی الارب ).لئام . گویند: قوم قزام ؛ ای لئام . (اقرب الموارد).
-
قزام
لغتنامه دهخدا
قزام . [ ق ُ ] (ع ص ) مرد چیره دست . (منتهی الارب ). الذی لایغلبه احد. (اقرب الموارد). || مرگ شتاب . (منتهی الارب ). الموت الوحی . (اقرب الموارد).