کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قضاوت و داوری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قضاوت و داوری
فرهنگ گنجواژه
قضاوت.
-
واژههای مشابه
-
قضاوت ورزیدن
لغتنامه دهخدا
قضاوت ورزیدن . [ ق َ / ق ِ وَ وَ دَ ] (مص مرکب ) به شغل قضاوت مشغول بودن . قضاوت کردن .
-
کرسی قضاوت
دیکشنری فارسی به عربی
مقعد
-
قضاوت کردن
دیکشنری فارسی به عربی
انصح , قاضي ، اِجتهادٌ
-
قضاوت عادلانه
دیکشنری فارسی به عربی
الحکم العادل
-
قضاوت تبعیض امیز
دیکشنری فارسی به عربی
اجحاف
-
بغلط قضاوت کردن
دیکشنری فارسی به عربی
اخطا
-
اشتباه در قضاوت
دیکشنری فارسی به عربی
عثرة
-
دارای قوه قضاوت سلیم
دیکشنری فارسی به عربی
متعقل
-
روی نیمکت یامسند قضاوت نشستن یا نشاندن
دیکشنری فارسی به عربی
مقعد
-
جستوجو در متن
-
داوری
لغتنامه دهخدا
داوری . [ وَ ] (حامص ) عمل داور. قضا. حکومت . قضاوت . حکم دیوان کردن . حکمیت . محاکمه کردن . (برهان ). یکسو نمودن میان نیک و بد. (برهان ) (شرفنامه ). احکومة. (منتهی الارب ). حکمة. (دهار). حکم میان دو خصم . فتاحة [ ف ِ / ف ُ ] . (منتهی الارب ) : ز یزد...
-
داوری
لغتنامه دهخدا
داوری . [ وَ ] (حامص ) قضاوت . در باره ٔ داوری و داوران یا قضاة در دوران هخامنشیان نگاه کنید به ایران باستان ج 2 ص 1487.
-
قضایی
فرهنگ فارسی معین
(قَ) [ ع . قضائی ] (ص نسب .) منسوب به قضا، مربوط به داوری و قضاوت .