کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قصیر عطیة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قصیر عطیة
لغتنامه دهخدا
قصیر عطیة. [ ق ُ ص َ رُ ع َ طی ی َ ] (اِخ ) نام جایی است در اندلس . مؤلف حلل سندسیة درباره ٔ سعیدبن عیسی رعینی ملقب به قصیری گوید: یعرف بالقصیری لولادته بقصیر عطیة... و رحل الی قرطبه ... (الحلل السندسیه ج 2 ص 37). رجوع به قصیر شود.
-
واژههای مشابه
-
قصیر لخمی
لغتنامه دهخدا
قصیر لخمی . [ ق َ رِ ل َ ] (اِخ ) ابن سعد. از نوابغ جاهلیت است . وی صاحب جذیمه ٔ وضاح است و سخنان او با جذیمه مشهور است در خبر جذیمه و زباء.او کسی است که زباء را بفریفت تا عمروبن عدی توانست وی را بکشد. رجوع به امثال المیدانی ج 1 ص 157 و الاعلام زرکلی...
-
رباح بن قصیر لخمی
لغتنامه دهخدا
رباح بن قصیر لخمی . [ رِ ح ِ ن ِ ق َ رِل َ ] (اِخ ) از مردم شام بود. درک خدمت حضرت رسول نکرد ولی در عهد ابوبکر اسلام آورد. (از قاموس الاعلام ترکی ) (الاصابة ج 1 قسم 1).
-
قصیر معین الدین
لغتنامه دهخدا
قصیر معین الدین . [ ق ُ ص َ رِ م ُ نُدْ دی ] (اِخ ) از توابع اردن است و در آن نیشکر فراوان روید. (معجم البلدان ).
-
جستوجو در متن
-
قصیری
لغتنامه دهخدا
قصیری . [ ق ُ ص َ ] (ص نسبی ) نسبت است به قصیر و قصیر عطیة. (الحلل السندسیة ج 2 ص 37). رجوع به قصیر و قصیر عطیة شود.
-
قصیری
لغتنامه دهخدا
قصیری . [ ق ُ ص َ ](اِخ ) سعیدبن عیسی بن احمدبن لب رعینی ، مکنی به ابوعثمان و معروف به اصغر و قصیری . در قصیر عطیة به سال 381 هَ . ق . متولد شد و به سال 399 برای کسب دانش به قرطبه رفت و در مالقه نیز نزد ابوالحسن زهراوی و علی ابوعثمان نافع به فراگرفتن...