کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قصهگو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
قصهگو
مترادف و متضاد
افسانهپرداز، افسانهگو، داستانسرا، راوی، قصهپرداز، نقال
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
قصهگو
واژگان مترادف و متضاد
افسانهپرداز، افسانهگو، داستانسرا، راوی، قصهپرداز، نقال
-
واژههای همآوا
-
قصه گو
لغتنامه دهخدا
قصه گو. [ ق ِص ْ ص َ / ص ِ ] (نف مرکب ) گوینده ٔ قصه . داستان گوی . قاص . (منتهی الارب ).
-
قصه گو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی. فارسی] qessegu کسی که داستان بگوید؛ گویندۀ قصه.
-
جستوجو در متن
-
داستانگو
واژگان مترادف و متضاد
افسانهسرا، داستانسرا، روایتگر، قصهگو
-
افسانهپرداز
واژگان مترادف و متضاد
داستانسرا، قصهسرا، قصهگو
-
افسانهگو
واژگان مترادف و متضاد
حکایتگر، قصهسرا، قصهگو
-
داستانسرا
واژگان مترادف و متضاد
افسانهپرداز، افسانهسرا، داستانگو، راوی، روایتگر، قصهخوان، قصهگو
-
روایتگر
واژگان مترادف و متضاد
۱. راوی، محدث ۲. داستانسرا، قصهگو
-
قصهسرا
واژگان مترادف و متضاد
افسانهپرداز، افسانهگو، داستانسرا، راوی، قصهپرداز، قصهگو، نقال
-
نقال
واژگان مترادف و متضاد
۱. حکایتگر، داستانسرا، قصهگو ۲. ناقل
-
حاکی
واژگان مترادف و متضاد
۱. بیانگر، حکایتگر، دال، مبنی، مشعر ۲. داستانسرا، داستانگو، قصهگو
-
حکایتگر
واژگان مترادف و متضاد
۱. حاکی، مبین، بیانگر، بیانکننده ۲. روایتگر، قصهگو، نقال
-
سمیر
واژگان مترادف و متضاد
۱. افسانهگو، قصهگو، داستانپرداز، داستانسرا، داستانگو، حکایتگر، قصهسرا، داستانگزار ۲. دهر، روزگار، زمانه