کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قشلاق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
قشلاق
لغتنامه دهخدا
قشلاق . [ ق ِ ] (اِخ )دهی از دهستان چمچمال بخش صحنه ٔ شهرستان کرمانشاهان در 12 هزارگزی باختر صحنه و 8 هزارگزی شمال شوسه ٔ کرمانشاه به همدان . موقع جغرافیایی آن دشت و هوای آن سرد و معتدل است . سکنه ٔ آن 90 تن است . آب آن از چشمه و محصول آن غلات دیم و ...
-
قشلاق
لغتنامه دهخدا
قشلاق . [ ق ِ ] (اِخ )دهی از دهستان سراجو از بخش مرکزی شهرستان مراغه واقع در 6 هزارگزی شمال خاوری مراغه و 8 هزارگزی شمال شوسه ٔ مراغه به میانه . موقع جغرافیایی آن دره و معتدل است . سکنه ٔ آن 643 تن می باشد. آب آن از صوفی چای و محصول آن غلات و نخود و ...
-
قشلاق
لغتنامه دهخدا
قشلاق . [ ق ِ ] (ترکی - مغولی ، اِ) جاهای گرم که زمستان در آن به سر برند، و آن را به عربی مشتاة خوانند. و ییلاق ضدقشلاق است . (آنندراج از غیاث اللغات و فرهنگ وصاف ).
-
قشلاق
لغتنامه دهخدا
قشلاق . [ ق ِ ](اِخ ) دهی جزء دهستان دیزمار خاوری بخش ورزقان شهرستان اهر واقع در 36 هزارگزی شمال ورزقان و 33 هزارگزی شوسه ٔ تبریز به اهر. موقع جغرافیایی آن کوهستانی ومعتدل است . سکنه ٔ آن 269 تن است . آب آن از چشمه و محصول آن غلات و جنگل و شغل اهالی ...
-
قشلاق
لغتنامه دهخدا
قشلاق . [ ق ِ ](اِخ ) نام محلی کنار راه مشهد به باجگیران میان امام قلی و شاخه در 202930 گزی مشهد. (یادداشت مؤلف ).
-
قشلاق
لغتنامه دهخدا
قشلاق . [ ق ِ] (اِخ ) دهی از دهستان فارسینج بخش اسدآباد شهرستان همدان واقع در 44 هزارگزی جنوب باختری قصبه ٔ اسدآباد و 4 هزارگزی شمال باختر فارسینج . موقع جغرافیایی آن کوهستانی و هوای آن سردسیری است . سکنه ٔ آن 345 تن و آب آن از قنات است . محصول آن غل...
-
قشلاق
لغتنامه دهخدا
قشلاق . [ ق ِ] (اِخ ) نام محلی کنار جاده ٔ طهران و قزوین در 101800 گزی طهران میان آبیک و کونده . (یادداشت مؤلف ).
-
قشلاق
لغتنامه دهخدا
قشلاق .[ ق ِ ] (اِخ ) نام محلی کنار راه سقز به بانه میان سقز و تموغه در 11000 گزی سقز. (از یادداشت مؤلف ).
-
قشلاق
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [ترکی، مقابلِ ییلاق] qešlāq سرزمین گرمی که مردم چادرنشین زمستانها در آنجا به سر میبرند؛ گرمسیر.
-
واژههای مشابه
-
کل قشلاق
لغتنامه دهخدا
کل قشلاق . [ ک َ ق ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان کرانی شهرستان بیجار است و 140 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
-
کهنه قشلاق
لغتنامه دهخدا
کهنه قشلاق . [ ک ُ ن َ ق ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان چهاراویماق است که در بخش قره آغاج شهرستان مراغه واقع است و 243 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
-
ساری قشلاق
لغتنامه دهخدا
ساری قشلاق . [ ق ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان قوری چای بخش قره آغاج شهرستان مراغه ، واقع در 30 هزارگزی شمال باختری قره آغاج ، و یک هزارگزی جنوب راه شوسه ٔ مراغه به میانه . کوهستانی و هوای آن معتدل مالاریائی ، آب آن از رودخانه ٔ جیران و چشمه . محصول آ...
-
وکیل قشلاق
لغتنامه دهخدا
وکیل قشلاق . [ وَ ق ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان قشلاقات بخش قیدار شهرستان زنجان که 163 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).
-
ینگجه قشلاق
لغتنامه دهخدا
ینگجه قشلاق . [ ی ِ گ ِ ج َ ق ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان گنجگاه بخش سنجبد شهرستان خلخال ، واقع در 12هزارگزی جنوب باختری کیوی . آب آن از چشمه و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
-
ینگی قشلاق
لغتنامه دهخدا
ینگی قشلاق . [ ی ِ ق ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان میشه پاره ٔ بخش کلیبر شهرستان اهر، واقع در 14هزارگزی باختر کلیبر، با 251 تن سکنه . آب آن از دو رشته چشمه و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).