کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قشقرق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
قشقرق
معنی
(قِ قِ رِ) [ تر. ] (اِ.) (عا.) جار و جنجال ، داد و فریاد.
فرهنگ فارسی معین
مترادف و متضاد
المشنگه، جاروجنجال، دادوفریاد، غلغله، کولیبازی
دیکشنری
melodramatics, scene
-
جستوجوی دقیق
-
قشقرق
واژگان مترادف و متضاد
المشنگه، جاروجنجال، دادوفریاد، غلغله، کولیبازی
-
قشقرق
فرهنگ فارسی معین
(قِ قِ رِ) [ تر. ] (اِ.) (عا.) جار و جنجال ، داد و فریاد.
-
قشقرق
لغتنامه دهخدا
قشقرق . [ ق ِ ق ِرِ ] (ترکی ، اِ) قشقره . هیاهو و جاروجنجال سخت . دادو فریاد خاصه میان زنان . هیاهوی بسیار از جماعتی .
-
قشقرق
واژهنامه آزاد
قِشْقِرِقْ:(gheshgheregh) در گویش گنابادی یعنی معرکه گیری ، بلوا و شورش ، درگیری و دعوا
-
واژههای مشابه
-
قِشْقِرِقْ
لهجه و گویش گنابادی
gheshgheregh در گویش گنابادی یعنی معرکه گرفتن ، به شورش فراخواندن ، درگیری و دعوا
-
قِشْقِرِق
لهجه و گویش بختیاری
qešqereq قشقرق، جاروجنجال، آبروریزى.
-
الم قشقرق
لهجه و گویش تهرانی
الم شنگه
-
قشقرق و غوغا
فرهنگ گنجواژه
جنجال.
-
قِشقِرق ،()به پا کردن
لهجه و گویش تهرانی
سر و صدا، جنجال کردن
-
واژههای همآوا
-
غشغرغ
لغتنامه دهخدا
غشغرغ .[ غ ِ غ ِ رِ ] (اِ صوت ) قشقرق . رجوع به قشقرق شود.
-
غشغرغ
فرهنگ فارسی معین
(غِ غِ رِ) (اِ.) (عا.) نک قشقرق .
-
غشغرغ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [ترکی] ‹قشقرق› qešqereq دادوفریاد؛ جاروجنجال.
-
قِشْقِرِقْ
لهجه و گویش گنابادی
gheshgheregh در گویش گنابادی یعنی معرکه گرفتن ، به شورش فراخواندن ، درگیری و دعوا