کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قشقائی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قشقائی
لغتنامه دهخدا
قشقائی . [ ق َ ] (اِخ ) (ایل ...) لفظ قشقائی ترکی و به معنی فراری است . ایل قشقائی در ایالت فارس مسکن دارد و از خارج به آنجا آمده اند. این طایفه سفیدپوست و دارای خصایص نژاد آرین میباشند. زبانشان ترکی است . از چندین طایفه تشکیل یافته اند که اغلب به اس...
-
قشقائی
لغتنامه دهخدا
قشقائی . [ ق َ ] (اِخ ) ولایتی است ازایالت فارس شامل تمام نقاطی که ایل قشقائی در تابستان و زمستان در آنها ساکن هستند و به همین جهت قسمت مهمی از فارس که از شمال غربی به جنوب شرقی امتداد دارد جزء آن محسوب میشود. تقسیمات آن از شمال به جنوب از این قرار ا...
-
جستوجو در متن
-
آسیاس
لغتنامه دهخدا
آسیاس . (اِخ ) مرکز خُرّه ٔ چهاردانگه ٔ ولایت قشقائی فارس .
-
آق بهی
لغتنامه دهخدا
آق بهی . [ ب ِ ] (اِخ ) نام تیره ای از قشقائی نزدیک 200 خانوار.
-
قرخ لو
لغتنامه دهخدا
قرخ لو. [ ق ِ ] (اِخ ) طایفه ای از طوایف قشقائی . (جغرافیای سیاسی کیهان ).
-
قادلو
لغتنامه دهخدا
قادلو. (اِخ ) طائفه ای از طوائف قشقائی . (جغرافیای سیاسی کیهان ص 82).
-
پالتکری
لغتنامه دهخدا
پالتکری . [ ] (اِخ ) مرکز بلوک کامفیروز از ولایت قشقائی فارس .
-
برکربادصری
لغتنامه دهخدا
برکربادصری . [ ] (اِخ ) طایفه ای از طوایف قشقائی . (جغرافیای سیاسی کیهان ).
-
جامه بزرگی
لغتنامه دهخدا
جامه بزرگی . [ م َ / م ِ ب ُ زُ ] (اِخ ) طائفه ای از طوائف قشقائی . (جغرافیای سیاسی کیهان ص 84). یکی از طوائف ایل قشقائی ایران و مرکب از 60 خانوار است که در بلوک اقرز سکونت دارند.
-
لک
لغتنامه دهخدا
لک . [ ل َ ] (اِخ ) طایفه ای از طوایف قشقائی . (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 83). یکی از طوائف ایل قشقائی ایران ، مرکب از 80 خانوار که در همراه عمله ساکن هستند.
-
چه تر
لغتنامه دهخدا
چه تر. [ چ َ ت َ ] (اِخ ) طایفه ای از طوایف قشقائی . (جغرافیای سیاسی کیهان ص 82). یکی از طوایف ایل قشقائی ایران و مرکب از 60 خانوار است که در مرودشت مسکن دارند. (یادداشت مؤلف ).
-
چهارده چریک
لغتنامه دهخدا
چهارده چریک . [ چ َ دَه ْ چ ِ ] (اِخ ) یکی از طوایف ایل قشقائی که مرکب از 120 خانوار است و در حوالی سمیرم مسکن دارند. (یادداشت مؤلف ). طایفه ای از طوایف ایل قشقائی . (جغرافیای سیاسی کیهان 83).
-
کلاه سیاه
لغتنامه دهخدا
کلاه سیاه . [ ک ُ ] (اِخ ) طایفه ای از طوایف ایل قشقائی . (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 83).
-
کرد شولی
لغتنامه دهخدا
کرد شولی . [ ک ُ دِ ] (اِخ ) طایفه ای است از طوایف قشقائی . (از جغرافیایی سیاسی کیهان ص 81).