کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قسم نامه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
قَسَم خوردن
لهجه و گویش بختیاری
qasam xordan قسم خوردن.
-
قسم اکبر
واژهنامه آزاد
[قِسم] نصیب برگ تر - بهره بیشتر
-
قسم و آیه
لغتنامه دهخدا
قسم و آیه . [ ق َ س َ م ُ ی َ / ی ِ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب )برای اثبات امری قسم خوردن و به آیه ٔ قرآن استشهاد کردن . اگر کسی برای قبولاندن مطلبی پافشاری کند و دلیل و برهان آورد گویند: اینقدر قسم و آیه لازم نیست .
-
قسم یاد کردن
لغتنامه دهخدا
قسم یاد کردن . [ق َ س َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) سوگند خوردن . قسم خوردن .
-
قسم و آیه
فرهنگ گنجواژه
قسم قرآن خوردن، قسم و آیه خوردن.
-
جستوجو در متن
-
دستروک
لغتنامه دهخدا
دستروک . [ ] (اِ)نام بهترین قسم از حنای خبیص . (یادداشت لغت نامه ).
-
رافع
لغتنامه دهخدا
رافع.[ ف ِ ] (اِخ ) انصاری . ابن یزید انصاری . رجوع به رافعبن زید در همین لغت نامه و الاصابة ج 2 قسم اول شود.
-
ورشیم
لغتنامه دهخدا
ورشیم . [ وَ ] (اِ) به معنی قسم و پاره و جزو باشد. چنانکه گویند ورشیم اول یعنی قسم اول و جزو اول . (ناظم الاطباء) (برهان ) (آنندراج ).- نخستین ورشیم نامه ؛ جزو اول کتاب . (ناظم الاطباء).|| سوره و کلام خدا را نیز گویند. (آنندراج ) (انجمن آرا). از برس...
-
رافع
لغتنامه دهخدا
رافع. [ ف ِ ] (اِخ ) رفیق اسلم ... ابن حجر گویداحتمال دارد وی همان ابوالبهی باشد. رجوع به الاصابةج 2 قسم اول و رافع ابوالبهی در همین لغت نامه شود.
-
زولنگ
لغتنامه دهخدا
زولنگ . [ ] (اِ) به لغت مازندرانی قسم اخیر قرصعنه است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). رجوع به قرصعنه و قرصعنه ٔ مسدس و واژه نامه ٔ طبری ص 136 شود.
-
ربیس
لغتنامه دهخدا
ربیس . [ رَ ] (اِخ ) ابن عامر طایی . صحابی است . (منتهی الارب ). ابن عامربن حصن بن خرشةبن عمروبن مالک طایی ... طبری گفته است که حضرت رسول (ص ) به او نامه ای نوشته است . (از الاصابة ج 1 قسم 1).
-
راشد
لغتنامه دهخدا
راشد. [ ش ِ ] (اِخ ) ابن عبدرب . که بگفته ٔ ابن عساکرحضرت رسول نامه ای به او نوشته است . شاید همان راشد سلمی ابن عبدربه باشد. (از الاصابة ج 1 قسم اول ص 2).
-
مولی
لغتنامه دهخدا
مولی . (ع ص ) نعت فاعلی از ایلاء. رجوع به ایلاء شود. || (اصطلاح فقه ) مردی که قسم بر ترک نزدیکی با زوجه ٔ خود یاد نموده است . (یادداشت لغت نامه ). مردی که نزدیکی با زنش برای او ممکن نیست مگر اینکه چیزی برایش الزام داشته باشد. (از تعریفات جرجانی ).
-
ممزح
لغتنامه دهخدا
ممزح . [ م ُ م َزْ زَ ] (اِ) جامه ای است قیمتی از قسم کتان . (آنندراج ). || آب خانه . (آنندراج ). اما ظاهراً در هر دو معنی محرف ممزج است . (یادداشت لغت نامه ). رجوع به ممزج شود.
-
رافع
لغتنامه دهخدا
رافع. [ ف ِ ] (اِخ ) ابوالجعد رافع. پدر سالم و برادرانش میباشد که ازصحابه ٔ حضرت رسول خدا (ص ) بودند. رجوع به رافع اشجعی در این لغت نامه و ابوالجعددر الاصابة ج 7 قسم اول و قاموس الاعلام ترکی ج 3 شود.