کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قسمة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
سرنوشت
دیکشنری فارسی به عربی
اتجاه , قدر , قسمة , قطعة , مصير
-
قسم
لغتنامه دهخدا
قسم . [ ق ِ س َ ] (ع اِ) ج ِ قسمة. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ): یا قاسم الرزق قدخانتنی القسم . (اقرب الموارد). رجوع به قسمة شود.
-
قسمات
لغتنامه دهخدا
قسمات . [ ق َ س َ ] (ع اِ) ج ِ قسمة [ ق َ س ِ / س َ م َ ] .(اقرب الموارد) (منتهی الارب ). رجوع به قَسمة شود.
-
ضیزی
لغتنامه دهخدا
ضیزی . [ زا ] (ع ص ) قسمةٌ ضیزی ؛ قسمت ناراست (لغةً فی الهمزة، ای ضئزی ). (منتهی الارب ). قسمةٌ جائره ، قال اﷲ تعالی : قسمةٌ ضیزی (قرآن 22/53)؛ ای جائرة. بهره ٔ کم کرده . بهره ٔ ناراست . قسمت ناقصه . بهره ٔ به ستم . قسمت غیرعادله . بخش بیدادی .
-
قسمت
فرهنگ فارسی معین
(قِ مَ) [ ع . قسمة ] (اِ.) 1 - بهره ، نصیب . 2 - جزء. 3 - سرنوشت ، تقدیر.
-
قسمت
دیکشنری فارسی به عربی
حزب , حزمة , حصة , ساق , شريحة , طائفة , طحين , فصل , قسم , قسمة , قطعة , لوح خشبي , مقصورة
-
قسمت
لغتنامه دهخدا
قسمت . [ ق ِ م َ ] (ع اِ) قسمة. بهره و بخشش چیزی ، و با لفظ خوردن و کردن و نهادن و افتادن مستعمل است . (آنندراج ). رجوع به قِسمة شود : برفت آن زمین را دو قسمت نهادبه هر یک پسر زآن نصیبی بداد. سعدی (از آنندراج ).قسمت خود میخورند منعم و درویش روزی خود ...
-
بنوموسی
لغتنامه دهخدا
بنوموسی . [ ب َ سا ] (اِخ ) محمد و احمد و حسن بنوموسی بن شاکر و اصل موسی بن شاکر... (کذا) و افراد این خاندان ازآنانند که در طلب علوم قدیمه از بذل رغائب و صلات کثیره و رنج بردن به تن خویش برای این منظور حدی ندانستند. این خاندان کسان برای نقل کتب به رو...
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد.[ اَ م َ ] (اِخ ) ابن موسی ، از بنی موسی . او راست : کتاب الحیل . کتاب بین فیه بطریق تعلیمی و مذهب هندسی انه لیس فی خارج کرة الکواکب کرة تاسعه . کتاب المسئلة التی لقاها علی سندبن علی . کتاب مسائل جرت بین سند وبین احمد. کتاب مساحةالأکر و قسمةالز...
-
واجرود
لغتنامه دهخدا
واجرود. (اِخ ) جایی است بین همدان و قزوین که در آن به سال 29 هجری بین ایرانیان اهالی دیلم و مسلمین جنگی شدید درگرفت نام پادشاه دیلم موثا و نام امیرعرب نعیم بن مقرن بود. این جنگ از لحاظ اهمیت و شدت با نبرد نهاوند برابری میکرده و این کارزار به پیروزی م...
-
رشک
لغتنامه دهخدا
رشک . [ رِ ] (اِخ ) لقب یزیدبن ابویزید است . از کثرت غیرت و تعصب ، این کلمه ٔ عربی را به ارشک فارسی عوض کرده و معرب ارشک ، رشک شده . (از انساب سمعانی ). لقب یزید قاسم بن ابی یزید ضبعی بصری که یکی از ائمه ٔ راحب زمانه ٔ خود بوده است و یقال له القسام و...
-
حجرالمرقشیشا
لغتنامه دهخدا
حجرالمرقشیشا. [ ح َج َ رُل ْ م َ ق َ ] (ع اِ مرکب ) مارقشیشا. سنگ روشنائی . دمشقی گوید: و هو انواع سبعة مقسومة علی المعادن السبعة واجودها الذهبیة ثم الفضیة ثم النحاسیة و اردأها اما الحدیدیة او الزیبقیة و من معادن الفضیة معدن بقریة یعفور من قری دمشق ...
-
اختلاف
لغتنامه دهخدا
اختلاف . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) نقیض اتفاق . عدم موافقت . ناسازگاری . ناسازواری . با یکدیگر خلاف کردن . (تاج المصادر بیهقی ). نزاع . منازعه . تنازع . تجاذب . مجاذبه . تشاجر. مشاجره . شقاق : اختلاف میان ایشان ... هرچه ظاهرتر بود. (کلیله و دمنه ). اندیشیدم...
-
طبله
لغتنامه دهخدا
طبله . [ طَ ل َ ] (ع اِ) طبلة. صندوقچه ٔ کوچک . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). || سله ٔ عطار. بویدان : جونه ؛ طبل عطار. بیله ، باله ؛ طبله ٔ عطار. قَسمة وقِسمة؛ طبله ٔ عطار. عتید؛ طبله یا حقه که در آن خوشبوی نهند. طبله ٔ مشک ؛ لطیمه ٔ مشک . ربعه ٔ عطار. ...
-
بخش کردن
لغتنامه دهخدا
بخش کردن . [ ب َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) تقسیم کردن . (ناظم الاطباء). تقسیم . اقتسام . قسم . قسمة. (ترجمان القرآن جرجانی ). اقتسام . (تاج المصادر بیهقی ). تقسیم . قسم . توزیع. (دهار). توزیع کردن . بخش کردن . (یادداشت مؤلف ):الاستقسام ، بخش کردن خواستن ....