کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قسطون پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قسطون
لغتنامه دهخدا
قسطون . [ ق َ ] (معرب ، اِ) نباتی است که بالفعل مفقود است ، ساقش مربع و زیاده بر ذرعی وبرگش دراز و به شکل بلوط و از ساق میروید و خشبوی و برگهای اسفل بزرگتر و از اعلی کوچکتر و گلش زرد و دربوی شبیه به صعتر و تخمش در انتهاء ساق مجتمع و بیخش باریک و شبیه...
-
قسطون
لغتنامه دهخدا
قسطون . [ ق ُ ] (اِخ ) دژی است از توابع حلب . (از منتهی الارب ). قلعه ای است در روج از توابع حلب . ابوعلی حسن بن علی بن ملهم عقیلی در اینجا فرودآمد و آن را ویران ساخت . (معجم البلدان ).
-
جستوجو در متن
-
قسطوریوس
لغتنامه دهخدا
قسطوریوس . [ ق َ ] (معرب ، اِ) جندبیدستر است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). رجوع به قسطون و قسطور شود.