کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قسطنطین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
ابوموسی
لغتنامه دهخدا
ابوموسی . [ اَ سا ] (اِخ ) ابن قسطنطین . رجوع به ابن قسطنطین عیسی ... شود.
-
کنستانت اول
لغتنامه دهخدا
کنستانت اول . [ ک ُ ت ِ اَوْ وَ ] (اِخ ) رجوع به «قسطنطین » شود.
-
کنستانتین
لغتنامه دهخدا
کنستانتین .[ ک ُ ] (اِخ ) رجوع به قسطنطین و کنستانت اول شود.
-
کنستانتین کبیر
لغتنامه دهخدا
کنستانتین کبیر. [ ک ُ ن ِ ک َ ] (اِخ ) رجوع به قسطنطین شود.
-
ذبیان
لغتنامه دهخدا
ذبیان .[ ذِب ْ ] (اِخ ) دسته ای از واحه ها بالجزایر در ایالت قسطنطین بدانسوی اورس .
-
اسماعیل
لغتنامه دهخدا
اسماعیل . [ اِ ](اِخ ) ابن قسطنطین معروف به قسط. مقری و مکی است .
-
قسط مقری
لغتنامه دهخدا
قسط مقری . [ ق ُ طِ م ُ ] (اِخ ) اسماعیل بن قسطنطین مکی . از قراء است . (منتهی الارب ).
-
قسطنطنیه
لغتنامه دهخدا
قسطنطنیه . [ ق ُ طَ طَ نی ی َ ](اِخ ) استانبول . رجوع به استانبول و قسطنطین شود.
-
لاوی
لغتنامه دهخدا
لاوی . (اِخ ) پسر قسطنطین . از ملوک روم شرقی . مدت ملکت وی پنج سال بوده است . (مجمل التواریخ و القصص ص 137).
-
پورفیرجنت
لغتنامه دهخدا
پورفیرجنت . [ پ ُ رُ ج ِ ن ِ ] (اِخ ) عنوان و لقبی پسران امپراطوران قسطنطنیه را بالعموم و قسطنطین هفتم را بالخصوص . رجوع بقسطنطین شود.
-
پاتریس
لغتنامه دهخدا
پاتریس . (اِ) عنوان مشاورین محرم امپراتوران روم . این رتبه که مادام العمری بود بعهد قسطنطین ایجاد شد.
-
ژزف برینگاس
لغتنامه دهخدا
ژزف برینگاس . [ ژُ زِ بْری / ب ِ ] (اِخ ) نام سیاستمدار بیزانسی در مائه ٔ دهم میلادی از معتمدین قسطنطین هفتم . وفات بسال 971 م .
-
للیانوس
لغتنامه دهخدا
للیانوس . [ ل ِ ] (اِخ ) از شاهان روم شرقی پس ازقسطنطین : و چون او (قسطنطین ) گذشته شد یکی از یونانیان بیرون آمد للیانوس نام و دین ترسایی باطل کرد. (فارسنامه ٔ ابن البلخی ص 70). باید دانست که وی یکی از سی تن جبابره است که پس از گالیونوس کسب شهرت کردن...
-
استفان
لغتنامه دهخدا
استفان . [ اِ ت ِ ] (اِخ ) یکی از قیاصره ٔ قسطنطنیه . وی در سال 919 م . از طرف پدر خود رمان اول با دو برادر خویش کریستف و قسطنطین به حکمرانی مشترک منصوب شده و سلطنت اوتا 945 م . ادامه داشت و در این تاریخ نفی بلد شد.
-
اسماعیل
لغتنامه دهخدا
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن قسطنطین . مولی میسرة مولی العاص بن هشام . از روات قرائت ابن کثیر است . (ابن الندیم ). و رجوع به المصاحف ص 125 شود.