کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قسامه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
قسامه
/qasāme/
معنی
۱. (فقه) جماعتی که برای گرفتن چیزی قسم بخورند و آن را بگیرند.
۲. (فقه) سوگندی که بین اولیای دم اجرا شود، هنگامی که کسی را قاتل معرفی کنند و شاهد نداشته باشند.
۳. [قدیمی] آشتی و متارکۀ جنگ.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
قسامه
فرهنگ فارسی معین
(قَ مِ) [ ع . قسامة ] (اِ.) گروهی که برای گرفتن چیزی سوگند بخورند و آن را بگیرند.
-
قسامه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: قسامَة] qasāme ۱. (فقه) جماعتی که برای گرفتن چیزی قسم بخورند و آن را بگیرند.۲. (فقه) سوگندی که بین اولیای دم اجرا شود، هنگامی که کسی را قاتل معرفی کنند و شاهد نداشته باشند.۳. [قدیمی] آشتی و متارکۀ جنگ.
-
واژههای مشابه
-
قسامة
لغتنامه دهخدا
قسامة. [ ق َ م َ ] (اِخ ) ابن زهیر. از تابعان است . (منتهی الارب ).
-
قسامة
لغتنامه دهخدا
قسامة. [ ق َ م َ ] (ع اِمص ) مصالحه ٔ میان مسلمانان و دشمنان . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). الهذنة بین العدو و المسلمین . (اقرب الموارد). ج ، قسامات . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). || (اِ) جماعتی که سوگند خورند بر چیزی و بگیرند آن را و یا گواهی ده...
-
قسامة
لغتنامه دهخدا
قسامة. [ ق َ م َ ] (ع مص ) خوب روی و صاحب جمال گردیدن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء)(دهار) (زوزنی ). گویند: قسم قسامة؛ خوبروی و صاحب جمال گردید، و این از باب «کرم » است . (ناظم الاطباء).
-
قسامة
لغتنامه دهخدا
قسامة. [ ق ُ م َ ] (ع اِ) مال صدقة. (اقرب الموارد). صدقه . (منتهی الارب ). || آنچه قسام برای ذات خود جدا نماید. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). و به همین معنی است : ایاکم و القسامة. (اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
قسامات
لغتنامه دهخدا
قسامات . [ ق َ ] (ع اِ) ج ِ قَسامة. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع به قَسامة (ع اِمص ) شود.
-
جرباء
لغتنامه دهخدا
جرباء. [ ] (اِخ ) دختر قسامة. مادرزن حضرت امام حسن (ع ) و مادر اسحاق بن طلحه . (از قاموس الاعلام ترکی ).
-
قسام
لغتنامه دهخدا
قسام . [ ق َ ] (ع اِمص ) حُسن . (منتهی الارب ). جمال . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). خوبی صورت . (ناظم الاطباء). نیکویی . (مهذب الاسماء). قسامة. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به قسامة شود. || شدت گرما. (منتهی الارب ). شدت حَرّ. ...
-
حارثة
لغتنامه دهخدا
حارثة. [ رِ ث َ ] (اِخ ) ابن النمر. مکنی به ابی اثال . از کسانی است که زمان پیغمبر(ص ) را دریافت ولی بشرف صحبت نائل نیامد در عهد ابوبکر وقعه ٔ یرموک را درک کرد. ابومخنف از مالک بن قسامة آرد که شاعر مسلمانان در وقعه ٔ یرموک گفت :یحیی جذاما و لخما کل س...