کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قزیع پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قزیع
لغتنامه دهخدا
قزیع. [ ق ُ زَ ] (اِخ )تیره ای است از بجیله از دوده ٔ قزیعبن فتیان بن ثعلبةبن معاویةبن یزیدبن غوث بن انماربن اراش . (اللباب ).
-
واژههای همآوا
-
غضیا
لغتنامه دهخدا
غضیا. [ غ َض ْ ] (ع ص ، اِ) لغتی در غضیاء. (منتهی الارب ).مقصور غضیاء. (اقرب الموارد). رجوع به غضیاء شود.
-
جستوجو در متن
-
قزیعی
لغتنامه دهخدا
قزیعی . [ ق ُ زَ ] (ص نسبی ) نسبت است به قزیع. (اللباب ). رجوع به قزیع شود.
-
قزیعی
لغتنامه دهخدا
قزیعی . [ ق ُ زَ ] (اِخ ) ربیعبن قزیع. از تابعیان است . وی از ابن عمر روایت کند و شعبة از او روایت دارد. (اللباب فی تهذیب الانساب ).