کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قزل بلاغ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
قزل ارسلان
لغتنامه دهخدا
قزل ارسلان . [ ق ِ زِ اَ س َ ] (اِخ ) مظفرالدین عثمان (582 - 587 هَ . ق .). بعد از فوت اتابک ایلدگز پسر بزرگتر وی نصرةالدین محمد جهان پهلوان مقام اورا در راندن امور ملکی یافت و برادر خود مظفرالدین عثمان قزل ارسلان را به آذربایجان و اران به امارت فرست...
-
قزل ارسلان
لغتنامه دهخدا
قزل ارسلان . [ ق ِ زِ اَ س َ ] (ترکی ، اِ مرکب ) شیر سرخ . و این مرکب است از دو کلمه ٔ قزل به معنی سرخ و ارسلان به معنی شیر و اسد. (آنندراج ).
-
قزل ارسلان
لغتنامه دهخدا
قزل ارسلان . [ ق ِ زِاَ س َ ] (اِخ ) از امرای اتابکان آذربایجان و مکنی به اتابک خاموش بود (622 - 626 هَ . ق .). از اتابک اوزبک فرزندی نمانده بود جز پسری کر و گنگ مادرزاد به نام قزل ارسلان که به همین علت او را اتابک خاموش لقب داده اند، و او دختری را ک...
-
قزل اروث
لغتنامه دهخدا
قزل اروث .[ ق ِ زِ اَرْ وَ ] (اِخ ) ممکن است نام شهر افراوه یا فراوه باشد. رابینو آرد: در چهارمنزلی دهستان سر راه خوارزم شهر افراوه بود که گمان میرود همان شهر کنونی قزل اروث باشد که مشتق از اسم مجهول قزل الرباط، قراولخانه است . (مازندران و استرآباد ر...
-
قزل ایرماق
لغتنامه دهخدا
قزل ایرماق . [ ق ِ زِ ] (اِخ ) (رود...) هالیس . (تاریخ ایران باستان ج 3 ص 2133). رجوع به قزیل ایرماق شود.
-
قزل تپه
لغتنامه دهخدا
قزل تپه . [ ق ِ زِ ت َپ ْ پ َ ] (اِخ ) دهی از دهستان کرانی شهرستان بیجار واقع در 14 هزارگزی شمال باختری حسن آبادسوگند و 2 هزارگزی محمدجان . موقع جغرافیایی آن کوهستانی و هوای آن سردسیری است . سکنه ٔ آن 500 تن . آب آن از چشمه و محصول آن غلات دیم ، لبنی...
-
قزل چشمه
لغتنامه دهخدا
قزل چشمه . [ ق ِزِ چ ِ م ِ ] (اِخ ) ده کوچکی است در 30 هزارگزی خاور ساوه . سکنه 24 تن . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).
-
قزل حاجی
لغتنامه دهخدا
قزل حاجی . [ ق ِ زِ ] (اِخ ) دهی از دهستان نازلو از بخش حومه ٔ شهرستان ارومیه واقع در 16 هزارگزی شمال خاوری ارومیه و 2500 گزی راه ارابه رو ارومیه به آده . موقع جغرافیایی آن جلگه ٔ معتدل سالم است . سکنه ٔ آن 110 تن . آب آن از نازلوچای و محصول آن غلات ...
-
قزل حصار
لغتنامه دهخدا
قزل حصار. [ ق ِ زِ ح ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان رادکان بخش حومه ٔ شهرستان مشهد در 76 هزارگزی شمال باختری مشهد و 2 هزارگزی جنوب راه عمومی مشهد. موقع جغرافیایی آن جلگه ای و هوای آن معتدل است . سکنه ٔ آن 466 تن .آب آن از قنات و محصول آن غلات . شغل اهالی ز...
-
قزل حصار
لغتنامه دهخدا
قزل حصار. [ ق ِ زِ ح ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان نوده چناران بخش حومه ٔ شهرستان بجنورد که در 42 هزارگزی جنوب خاوری بجنورد و 4 هزارگزی جنوب جاده ٔ قدیم قوچان به بجنورد واقع است . موقع جغرافیایی آن کوهستانی و سردسیری است . سکنه ٔ آن 225 تن . آب آن از چشمه...
-
قزل حصار
لغتنامه دهخدا
قزل حصار. [ ق ِ زِ ح ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان یوسف آباد پائین جام بخش تربت جام شهرستان مشهد در 18 هزارگزی جنوب خاوری تربت جام و سر راه شوسه ٔ نظامی تربت جام جنت آباد. موقع جغرافیایی آن جلگه و هوای آن معتدل است . سکنه ٔ آن 291 تن . آب آن از قنات و محص...
-
قزل حصار
لغتنامه دهخدا
قزل حصار. [ ق ِ زِ ح ِ ] (اِخ ) دهی ازدهستان درجزین بخش رزن شهرستان همدان واقع در 40 هزارگزی جنوب قصبه ٔ رزن و کنار رودخانه ٔ قره چای . موقع جغرافیایی آن جلگه و هوای آن سردسیری مالاریایی است . سکنه ٔ آن 135 تن . آب آن از رودخانه ٔ قره چای و محصول آن ...
-
قزل حصار
لغتنامه دهخدا
قزل حصار. [ ق ِ زِ ح ِ] (اِخ ) دهی جزء دهستان اشتهارد بخش کرج شهرستان تهران واقع در 50 هزارگزی باختر کرج ، کنار راه کرج به اشتهارد. موقع جغرافیایی آن جلگه و هوای آن معتدل است . سکنه ٔ آن 70 تن . آب آن از قنات لب شور و محصول آن غلات ، صیفی ، لبنیات . ...
-
قزل خانیه
لغتنامه دهخدا
قزل خانیه . [ ق ِ زِ ی َ] (اِخ ) دهی از دهستان چایپاره ٔ بخش قره ضیاءالدین شهرستان خوی واقع در 13500 گزی جنوب باختری قره ضیاءالدین و 2400 گزی خاور شوسه ٔ خوی به قره ضیاءالدین . موقع جغرافیایی آن کوهستانی و معتدل مالاریایی است . سکنه ٔ آن 83 تن . آب آ...
-
قزل خرابه
لغتنامه دهخدا
قزل خرابه . [ ق ِ زِ خ َ ب ِ ] (اِخ ) دهی ازدهستان درجزین بخش رزن شهرستان همدان واقع در 37 هزارگزی جنوب خاور قصبه ٔ رزن و کنار راه فرعی فامنین به نوبران . موقع جغرافیایی آن جلگه و سردسیر مالاریایی است . سکنه 467 تن . آب آن از قنات و محصول آن غلات ، ح...