کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قزلباش شریف آباد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قزلباش شریف آباد
لغتنامه دهخدا
قزلباش شریف آباد. [ ق ِ زِ ش ِ ش َ ] (اِخ ) دهی از دهستان ناروئی بخش شیب آب شهرستان زابل واقع در 30000 گزی شمال خاوری سه کوهه و 2000 گزی خاور راه فرعی بندزهک به زابل . موقع جغرافیایی آن جلگه و هوای آن گرم و معتدل است . سکنه ٔ آن 62 تن . آب آن از رودخ...
-
واژههای مشابه
-
قزلباش خواجه احمد
لغتنامه دهخدا
قزلباش خواجه احمد. [ ق ِ زِ خوا / خا ج َ اَ م َ ] (اِخ ) دهی از دهستان ناروئی بخش شیب آب شهرستان زابل واقع در 33000 گزی خاور سه کوهه ، نزدیک مرز افغانستان . موقع جغرافیایی آن جلگه و هوای آن گرم و معتدل است . سکنه ٔ آن 57 تن . آب آن از رودخانه ٔ هیرمن...
-
جستوجو در متن
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمد پسر محمد ثالث معروف بسلطان احمد خان اول . چهاردهمین از سلاطین عثمانی و نسب او مستقیماً بسیزده واسطه بسلطان عثمان غازی منتهی شود. مولد او به سال 998 هَ . ق . بودو در 1012 پس از وفات پدر به سن چهارده سالگی بتخت سلطنت عث...
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) شاه افغان درّانی ابدالی (از 1160 تا 1187 هَ . ق .). ابوالحسن گلستانه در مجمل التواریخ آرد: احمدخان ولد زمان خان ابدالی سدوزه ای قبل از ایام سلطنت نادرشاه در دارالسلطنه ٔ هرات متوطن و [زمان خان ] رئیس قوم خود بود. در ایام تسلط ...