کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
قز
/qaz[z]/
معنی
ابریشم خام؛ ابریشم نتابیده.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
قز
فرهنگ فارسی معین
(قَ زّ) [ معر. ] (اِ.) ابریشم .
-
قز
لغتنامه دهخدا
قز. [ ق َزز ] (ع مص ) برجستن و ترنجیدن و در هم شدن و فراهم آمدن جهت برجستن . (منتهی الارب ). وثوب و انقباض برای وثوب . (اقرب الموارد). فعل آن از باب ضرب و نصر است . (منتهی الارب ). || سر باززدن از چیزی . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
-
قز
لغتنامه دهخدا
قز. [ ق َزز / ق َ ] (معرب ، اِ) معرب کژ. ابریشم . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). ابریشم خام بدقماش (برهان ) (آنندراج )، و گویندنوعی است از آن . (اقرب الموارد). جامه از ریسمان پیله . (منتهی الارب ). لیث گوید: قز آن است که ابریشم ازآن به دست آید، و ازا...
-
قز
لغتنامه دهخدا
قز. [ ق ِ ] (اِخ )دهی از دهستان کراب بخش حومه ٔ شهرستان سبزوار واقع در 20 هزارگزی شمال باختری سبزوار و 10 هزارگزی خاورجاده ٔ عمومی سبزوار به نقاب . موقع جغرافیایی آن دامنه و هوای آن معتدل است . سکنه ٔ آن 1045 تن میباشد. محصول آن غلات . شغل اهالی زراع...
-
قز
لغتنامه دهخدا
قز. [ ق ِزز ] (ع ص ) مرد نیک پاک از آلایش . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ). رجوع به قُزّ و قَزّ شود.
-
قز
لغتنامه دهخدا
قز. [ ق ُزز ] (ع مص ) پاک بودن و دور ماندن ازریم و آلایش . (منتهی الارب ). تباعد از دنس . (اقرب الموارد). || (ص ) مرد نیک پاک از آلایش . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). رجوع به قِزّ و قَزّ شود.
-
قز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: قزّ، معرب، مٲخوذ از فارسی: کژ، جمع: قُزُوز] [قدیمی] qaz[z] ابریشم خام؛ ابریشم نتابیده.
-
قز
واژهنامه آزاد
(ghoz) به معنی قیافه گیر و مغرور
-
قز
واژهنامه آزاد
(ترکی؛ همدان) دختر، مؤنث.
-
واژههای مشابه
-
قرخ قز
لغتنامه دهخدا
قرخ قز. [ ق ِ ق ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان شراء بخش سیمینه رود شهرستان همدان واقع در 33000 گزی خاور همدان و 12000 گزی خاور شوسه ٔ همدان به ملایر. موقع جغرافیایی آن کوهستانی ، سردسیر، و سکنه ٔ آن 274 تن است . آب آن از چشمه و محصول آن غلات ، لبنیات ،...
-
قره قز
لغتنامه دهخدا
قره قز. [ ق َ رَ ق َ ] (اِخ ) دهی از دهستان نازلو از بخش حومه ٔ شهرستان ارومیه واقع در 23 هزارگزی شمال خاوری ارومیه و 9500 گزی خاورشوسه ٔ ارومیه به سلماس . موقع جغرافیایی آن جلگه و معتدل سالم است . سکنه ٔ آن 160 تن . آب آن از نازلوچای و چشمه و محصول ...
-
بلایه قز
لغتنامه دهخدا
بلایه قز. [ ب َ ی َ / ی ِ ق َ ] (اِ مرکب ) نوعی از ابریشم گنده که کم قیمت باشد. (آنندراج ) (از هفت قلزم ).
-
قِز وقِز
فرهنگ گنجواژه
صدای چرخیدن و تق تق، قِز و قِز کردن.
-
فیل د قز
لغتنامه دهخدا
فیل د قز. [ دُ ق ُ ] (از فرانسوی ، اِ مرکب ) لفظاً به معنی نخ اسکاتلند یا اسکاتلندی است . (یادداشت مؤلف ). نوعی نخ که اصل آن از اسکاتلند است و جوراب از آن بافند: جوراب فیل دقز. (یادداشت دیگر) (فرهنگ فارسی معین ).