کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قرینة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قرینة
لغتنامه دهخدا
قرینة. [ ق َ ن َ ] (اِخ ) مرغزاری است به ضمان . (منتهی الارب ).
-
قرینة
لغتنامه دهخدا
قرینة. [ ق َ ن َ ] (اِخ ) موضعی است . (منتهی الارب ).
-
قرینة
لغتنامه دهخدا
قرینة. [ ق َ ن َ ] (ع اِ) نفس . || زن شوی . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || آنچه محاذی یکدیگر باشد در بنا و عمارت . (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || فارسیان به معنی مثل و مانند استعمال کنند. (آنندراج ) : ما تیره شبیم و در جهان نیست امروز کسی قرینه ٔ م...
-
واژههای مشابه
-
قرینه
واژگان مترادف و متضاد
۱. متقارن ۲. تناظر، توازن، نظیر، هماهنگ
-
قرینه
فرهنگ فارسی معین
(قَ نِ) [ ع . قرینة ] (اِ.) 1 - زوجه . 2 - علامت واثر. 3 - شبیه . 4 - علامت و نشانه ای که دلیلی باشد برای پی بردن به چیزی .
-
قرینه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: قرینَة، جمع: قَرائِن] qarine ۱. چیزی که از جهت پی بردن به امری یا رسیدن به مراد و مقصد مانند دلیل باشد؛ علامت؛ نشانه.۲. (صفت) [قدیمی] نظیر؛ مانند.
-
قَرِينُهُ
فرهنگ واژگان قرآن
همراهش (در عبارت " قَالَ قَرِينُهُ هَـٰذَا مَا لَدَيَّ عَتِيدٌ "منظور فرشته همراهش مي باشدو در عبارت"قَالَ قَرِينُهُ رَبَّنَا مَا أَطْغَيْتُهُ وَلَکِن کَانَ فِي ضَلَالٍ بَعِيدٍ " منظور شيطان است)
-
retrograde, crab motion
قرینۀ افقی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] تصویر آینهایِ یک لحن نسبت به محور قائم
-
retrograde inversion, RI
قرینۀ دومحوری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] تصویر آینهایِ قرینۀ افقی یک لحن نسبت به محور قائم یا برعکس
-
inversion 2
قرینۀ قائم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] تصویر آینهایِ یک لحن نسبت به محور افقی
-
قرینه ٔ حالیه
لغتنامه دهخدا
قرینه ٔ حالیه . [ ق َ ن َ / ن ِ ی ِ لی ی َ / ی ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) هرگاه لفظ در حال و مقامی گفته شود که لفظ به کمک آن حال و مقام بر معنی مجازی دلالت کند، آن حال و مقام را اصطلاحاً قرینه ٔ حالیه گویند. رجوع به مطول و هنجار گفتار، و قرینه شود.
-
قرینه ٔ صارفه
لغتنامه دهخدا
قرینه ٔ صارفه . [ ق َ ن َ / ن ِ ی ِ رِ ف َ / ف ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) هرگاه لفظ در معنای مجازی آن استعمال گردد باید با قرینه توأم باشد. این قرینه را اصطلاحاًقرینه ٔ صارفه گویند از آن جهت که لفظ را از معنی حقیقی منصرف میگرداند، و اگر این قرینه ن...
-
قرینه ٔ لفظیه
لغتنامه دهخدا
قرینه ٔ لفظیه . [ ق َ ن َ / ن ِ ی ِ ل َ ظی ی َ / ی ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رجوع به قرینه ٔ مقالیه شود.
-
قرینه ٔ معینه
لغتنامه دهخدا
قرینه ٔ معینه . [ ق َ ن َ / ن ِ ی ِ م ُ ع َی ْ ی َ ن َ / ن ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) هرگاه لفظی به اشتراک لفظی دارای چند معنی بوده و در یکی از آن معانی استعمال شود باید با قرینه همراه باشد. چنین قرینه ای را اصطلاحاً قرینه ٔ معینه گویند. رجوع به هنج...