کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قریب العهد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
قریب الوقوع
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] qaribolvoqu' آنچه هنگام اتفاق افتادن آن نزدیک است.
-
قریب بصحت
دیکشنری فارسی به عربی
تقريب
-
قریب الوقوع
واژهنامه آزاد
(صفت، عربی) که زمان زیادی تا آن نمانده باشد؛ که به زودی اتفاق خواهد افتاد.
-
اکثر قریب اتفاق
فرهنگ واژههای سره
بیشتر
-
دیدار قریب الوقوع
دیکشنری فارسی به عربی
الزيارة المتوقعة ، الزيارة المرتقبة
-
جستوجو در متن
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن علی بن عیسی یکی از صناع آلات فلکیه و او با ابن الندیم صاحب الفهرست قریب العهد بوده است .
-
اعون
لغتنامه دهخدا
اعون . [ اَ وَ ] (ع ن تف ) یاری دهنده تر. مدددهنده تر. (یادداشت مؤلف ): اذا کان الحنطة قریب العهد بالطحن کان اسخن و اعون علی حبس البطن . (ابن البیطار).
-
طیماؤس الطرطوسی
لغتنامه دهخدا
طیماؤس الطرطوسی . [ ءُ سُطْ طَ ] (اِخ ) از پزشکان معروف پس از مرگ جالینوس و قریب العهد به وی است . (عیون الانباء ج 1 ص 103).
-
دومی
لغتنامه دهخدا
دومی . [ ] (اِخ ) عبداﷲبن جعفر. از علمای نحو و با ابوالفرج محمدبن اسحاق الندیم صاحب الفهرست قریب العهد بوده است و به نوشته ٔ ابن ندیم او راست :1 - کتاب القوافی . 2 - کتاب اللغات . (یادداشت مؤلف ).
-
ابوالجود
لغتنامه دهخدا
ابوالجود. [ اَ بُل ْ ] (اِخ ) قاسم بن محمدبن رمضان العجلانی . از علمای نحو بمذهب بصریین . او با محمدبن اسحاق ابوالفرج ابن الندیم قریب العهد بوده است . او راست : کتاب المختصر للمتعلمین . کتاب المقصور و الممدود. کتاب المذکر و المؤنث . کتاب الفرق . (اب...
-
صمغاللوز
لغتنامه دهخدا
صمغاللوز. [ ص َ غُل ْ ل َ ] (ع اِ مرکب ) در فهرست مخزن الادویه آرد: بفارسی زو بادام و به شیرازی از دو بادام ... بهترین آن سفید مأخوذ از درخت قریب العهد به غرس است . صاحب اختیارات بدیعی آرد: طبیعت وی مایل بود به سردی و گویند گرم و تر بود و صمغ بادام ...
-
ابن جنید
لغتنامه دهخدا
ابن جنید. [ اِ ن ُ ج ُ ن َ ] (اِخ ) ابوعلی محمدبن احمدبن جنید اسکافی . فقیهی شیعی ، استاد مفید علیه الرحمه . بسیاری از فقهای معاصر از او روایت دارند و او به عراق عرب و ظاهراً در بغداد میزیسته و با معزالدوله ٔ دیلمی مکاتبات داشته و در فهرست کتب او جوا...
-
خدش
لغتنامه دهخدا
خدش . [ خ َ ] (ع اِ) نشان زخم که از خراشیدن مانده باشد. (از منتهی الارب ). ج ، خُدوش ، اَخداش . در اقرب الموارد آمده است : خدش اسم اثریست که بر اثر خدش ، یعنی خراشیدن پدید آید. ولی بعضی ها گفته اند که خدش جرحی است که از آن خون جاری نشود. در کشاف اصطل...
-
اندروماخس
لغتنامه دهخدا
اندروماخس . [ اَ دَ خ ُ] (اِخ ) نام یکی از حکمای یونان است گویند در طبابت اعجاز بکار بردی . (برهان قاطع) (هفت قلزم ) (از آنندراج ). وی در تریاق گوشت افعی افزود. (از عیون الانباء ج 1 ص 11). معاصر اسکندر ودر اردن رئیس اطباء بود بر معجون مثرودیطوس آگاه ...
-
حاجب
لغتنامه دهخدا
حاجب . [ ج ِ ] (اِخ ) علی بن قریب معروف بحاجب بزرگ یکی از بزرگان امراء سلطان محمود غزنوی پس از وفات سلطان محمود در سنه ٔ 421 هَ. ق . وی امیر ابواحمد محمد پسر کوچک و ولی عهد سلطان محمود را در غزنین بتخت سلطنت نشانید و سلطان مسعوددر آن وقت به اصفهان بو...