کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قرن غزال پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قرن غزال
لغتنامه دهخدا
قرن غزال . [ ق َ ن ُ غ َ ] (اِخ ) نام گردنه ای است معروف . (معجم البلدان ).
-
واژههای مشابه
-
قَرْنٍ
فرهنگ واژگان قرآن
نسل- مردمي که در يک زمان زندگي کنند و از جهت عصر و زمان مشترک باشند
-
قَرْنَ
فرهنگ واژگان قرآن
اي زنان بمانيد - اي زنان قرار و آرام گيريد (کلمه قرن امر از ماده قر است ، که به معناي پا بر جا شدن است ، و اصل اين کلمه اقررن بوده ، که يکي از دو تا راء آن حذف شده است ، ممکن هم هست از ماده قار ، يقار به معناي اجتماع ، و کنايه از ثابت ماندن در خانهها...
-
قرن آباد
لغتنامه دهخدا
قرن آباد. [ ق َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان استرآبادرستاق بخش مرکزی شهرستان گرگان در 15000 گزی خاور گرگان . موقع جغرافیایی آن دشت معتدل مرطوب مالاریائی . سکنه 220 تن . آب آن از رودخانه ٔ قرن آباد. محصولات آنجا برنج ، غلات ، لبنیات ، توتون ، سیگار.شغل ...
-
قرن البوباة
لغتنامه دهخدا
قرن البوباة. [ ق َ نَل ْ ب َ ] (اِخ ) وادیی است از سعدبن بکر و برخی از قریش نزدیک به سراة. (معجم البلدان ). رودباری است که از جانب سرات می آید. (منتهی الارب ).
-
قرن الذهاب
لغتنامه دهخدا
قرن الذهاب . [ ق َ نَذْ ذُ ] (اِخ ) نام جائی است . (معجم البلدان ).
-
قرن الشیطان
لغتنامه دهخدا
قرن الشیطان . [ ق َ نُش ْ ش َ ] (ع اِ مرکب ) قرناالشیطان . گروه او. || پیروان رأی او. || توانائی و انتشار و پراکندگی و چیرگی و غلبه ٔ او. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ).
-
قرن باعر
لغتنامه دهخدا
قرن باعر. [ ق َ ؟ ] (اِخ )قلعه ای است در یمن . (منتهی الارب ) (معجم البلدان ).
-
قرن بقل
لغتنامه دهخدا
قرن بقل . [ ق َ ن ِ ب َ ] (اِخ )قلعه ای است در یمن . (منتهی الارب ) (معجم البلدان ).
-
قرن ظبی
لغتنامه دهخدا
قرن ظبی . [ ق َ ن ُ ظَب ْی ْ ] (اِخ ) آبی است بالای سعدیه ، و گویند کوهی است در نجد از بنی اسد. (معجم البلدان ).
-
قرن عشار
لغتنامه دهخدا
قرن عشار. [ ] (اِخ )قلعه ای است در یمن . (معجم البلدان ) (منتهی الارب ).
-
قرن ناعی
لغتنامه دهخدا
قرن ناعی . [ ق َ ن ِ ] (اِخ ) قلعه ای است به یمن . (منتهی الارب ).
-
لینش قرن
لغتنامه دهخدا
لینش قرن . [ ] (معرب ، اِ) به یونانی قلب است . (فهرست مخزن الادویه ).
-
اویس قرن
لغتنامه دهخدا
اویس قرن . [ اُ وَ س ِ ق َ رَ ] (اِخ ) یکی از تابعیان است : کجاست جابر انصار و کو اویس قرن ابوعبیده ٔ جراح و مالک اژدر [ اشتر ]. ناصرخسرو.رجوع به اویس قرنی شود.