کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قرق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
قرق
واژهنامه آزاد
محلی که اختصاص به کسانی دارد و ورود دیگران ممنون است. منع و بازداشت.
-
قرق
واژهنامه آزاد
محلی که اختصاص به کسانی دارد و ورود دیگران ممنون است. منع و بازداشت _
-
قرق
واژهنامه آزاد
( مصدر ) ممنوع کردن اشخاص بیگانه از ورود در محلی .
-
قرق
واژهنامه آزاد
قُرُقْ:(ghorogh) در گویش گنابادی یعنی ممنوع ، مورد حفاظت قرار گرفته ، ورود ممنوع
-
واژههای مشابه
-
قُرُقْ
لهجه و گویش گنابادی
ghorogh در گویش گنابادی یعنی ممنوع ، مورد حفاظت قرار گرفته ، ورود ممنوع
-
قرق کردن
فرهنگ فارسی معین
(قُ رُ. کَ دَ) [ تر - فا. ] (مص م .) جایی را خلوت کردن و مانع ورود دیگران شدن .
-
قرق کردن
لغتنامه دهخدا
قرق کردن . [ ق ُ رُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) ممانعت کردن . قدغن کردن . بازداشتن از آمدن و دخول و خروج . (ناظم الاطباء).- قرق کردن جایی را ؛ قدغن کردن آنجا را. منع کردن مردم را از رفت وآمد در آنجا.رجوع به قُرُق شود.
-
قرق آب
لغتنامه دهخدا
قرق آب . [ ق َ ] (اِخ ) دهی از دهستان فاروج بخش حومه ٔشهرستان قوچان واقع در 16 هزارگزی شمال باختری قوچان . موقع جغرافیایی آن جلگه و نواحی آن معتدل است . 54تن سکنه دارد. آب آن از قنات و محصول آن غلات ، میوه جات و شغل اهالی زراعت است . راه اتومبیل رو د...
-
قرق آقا
لغتنامه دهخدا
قرق آقا. [ ق ُ رُ ] (اِخ ) دهی از دهستان اشیان بخش فلاورجان شهرستان اصفهان واقعدر 20000 گزی باختر فلاورجان و 4000 گزی راه شوسه ٔ مبارکه به سفیددشت . موقع جغرافیایی آن جلگه ای و هوای آن جلگه ای و معتدل است و 147 تن سکنه دارد. آب آن اززاینده رود و محصو...
-
چم قرق
لغتنامه دهخدا
چم قرق . [ چ َ ق ُ رُ ] (اِخ ) دهی از دهستان کرگاه بخش ویسیان شهرستان خرم آباد که در 7 هزارگزی باختر ماسور، کنار شمالی راه شوسه ٔ خرم آباد به اندیمشک واقع است . جلگه و معتدل است و 150 تن سکنه دارد. آبش از چشمه سار، محصولش غلات و لبنیات . شغل اهالی زر...
-
قرق چی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [ترکی] [منسوخ] qoroqči قرقکننده؛ کسی که مٲمور ممانعت از ورود دیگران به جایی است.
-
قرق شکارگاه
دیکشنری فارسی به عربی
مربي
-
شمس آباد قرق
لغتنامه دهخدا
شمس آباد قرق . [ ش َ دِ ق ُ رُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بیضا بخش اردکان شهرستان شیراز. سکنه ٔ آن 115 تن . آب آن از قنات . این قریه را قره گوزلو نیز گویند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).
-
حسین آباد قرق
لغتنامه دهخدا
حسین آباد قرق . [ ح ُ س ِ دِ ق ُ رُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان رامجرد بخش اردکان شهرستان شیراز. واقع در 63هزارگزی جنوب خاور اردکان و هشت هزارگزی راه فرعی زرقان به بیضا. ناحیه ای است واقع در جلگه ولی معتدل و مالاریایی . دارای 54 تن سکنه میباشد. فارسی ...
-
علی آباد قرق
لغتنامه دهخدا
علی آباد قرق . [ ع َ دِ ق ُ رُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بیضا از بخش اردکان شهرستان شیراز واقع در 83 هزارگزی جنوب خاوری اردکان و یک هزارگزی راه فرعی بیضا به زرقان . ناحیه ای است جلگه و دارای آب و هوای معتدل و مالاریایی . سکنه ٔ آن 102 تن است . آب آن...