کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قرقسان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قرقسان
لغتنامه دهخدا
قرقسان . [ ق َ ق َ ] (اِخ ) جایی است . (معجم البلدان ). شهری است کنار فرات و خابور در نزدیکی رقه ، و آن قرقیسیا است . (لباب الانساب ). رجوع به قرقیسیا شود.
-
قرقسان
لغتنامه دهخدا
قرقسان . [ ق ِ ق ِ ] (اِخ ) شهری است . (منتهی الارب ). رجوع به قَرْقَسان و قرقسا شود.
-
جستوجو در متن
-
قرقسا
لغتنامه دهخدا
قرقسا. [ ق َ ق َ ] (اِخ ) قرقسان . قرقیسا. (لباب الانساب ). رجوع به قرقیسا و قرقسان شود.
-
قرقسانی
لغتنامه دهخدا
قرقسانی . [ ق َ ق َ ] (ص نسبی ) نسبت است به قرقسان . (انساب سمعانی ). رجوع به قرقسان و قرقیسا شود.
-
قرقیسا
لغتنامه دهخدا
قرقیسا. [ ق ِ ] (اِخ ) شهری است بر فرات که بنام قرقیسأبن طهمورث نامیده شده است . (منتهی الارب ). رجوع به قرقیسیاء و قرقسان شود.