کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قرض دار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
قرض و فرض
لغتنامه دهخدا
قرض و فرض . [ ق َ ض ُ ف َ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) انواع گوناگون قرض .
-
قرض و قوله
لغتنامه دهخدا
قرض و قوله . [ ق َ ض ُ ل َ / ل ِ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) انواع گوناگون قرض .
-
انتقال قرض یا دین
دیکشنری فارسی به عربی
تخلي
-
تقاضاى قرض كرد
دیکشنری فارسی به عربی
استدان
-
نون قرض دادن
لهجه و گویش تهرانی
تعریف از کسی برای تعریف متقابل
-
قرض و امانت
فرهنگ گنجواژه
امانت.
-
قرض و عاریه
فرهنگ گنجواژه
قرض.
-
قرض و فرض
فرهنگ گنجواژه
قرضی که باید ادا شود، بدهی.
-
قرض و قروض
فرهنگ گنجواژه
بدهی.
-
قرض و قوله
فرهنگ گنجواژه
بدهی.
-
قرض و مرض
فرهنگ گنجواژه
گرفتاری.
-
حساب قرض الحسنه
واژهنامه آزاد
مارش وام نیک. "مارش" (که چون بارش خوانده می شود) از ریشۀ "شمردن" می آید.
-
واژههای همآوا
-
قرضدار
واژگان مترادف و متضاد
بدهکار، مدیون، مقروض، وامدار ≠ بستانکار
-
جستوجو در متن
-
وام ستان
لغتنامه دهخدا
وام ستان . [س ِ ] (نف مرکب ) وامستان . قرض دار. (آنندراج ) (ناظم الاطباء). وام دار. || قرض خواه . (آنندراج ).