کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قرص و قایم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قرص و قایم
لغتنامه دهخدا
قرص و قایم . [ ق ُ ص ُ ی ِ ] (ص مرکب ، از اتباع ) محکم و استوار.
-
قرص و قایم
فرهنگ گنجواژه
محکم.
-
واژههای مشابه
-
open disk
قرص باز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] قرصی که هر نقطۀ آن یک نقطۀ درونی باشد
-
closed disk
قرص بسته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] قرصی که شامل همۀ نقطههای حدی خود باشد
-
circle of confusion
قرص تاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] ← قرص کمترین تاری
-
compact disk
قرص فشرده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] قرصی که هر پوشش آن یک زیرپوشش متناهی داشته باشد
-
tablet coating 2
پوشش قرص
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم دارویی] لایۀ نازکی که هستۀ دارویی قرص را میپوشاند
-
قرص زر
لغتنامه دهخدا
قرص زر. [ ق ُ ص ِ زَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از آفتاب است در محل غروب . (آنندراج ). رجوع به قرصه ٔ زر شود.
-
قرص سیمین
لغتنامه دهخدا
قرص سیمین . [ ق ُ ص ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از ماه است . (آنندراج ).
-
قرص نان
دیکشنری فارسی به عربی
رغيف
-
قرص نعناع
دیکشنری فارسی به عربی
نعناع
-
دل قُرص
لهجه و گویش تهرانی
خاطر جمع
-
قُرص ،()بودن
لهجه و گویش تهرانی
محکم،استوار
-
قرص قمر
لهجه و گویش تهرانی
مثال زیبایی