کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قردمانی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قردمانی
لغتنامه دهخدا
قردمانی . [ ق َ دَ نی ی ] (معرب ، اِ) قبای آژده ٔ بخیه آکنده به جهت جنگ . || یا سازی است که اکاسره در خزاین ذخیره ساختندی . || زره سطبر شبیه جامه ٔ کردوانی ... (منتهی الارب ). معرب است . (اقرب الموارد). || زره خود، یا خود، یا زره . (منتهی الارب ).
-
قردمانی
لغتنامه دهخدا
قردمانی . [ ق َ دَ نی ی ] (معرب ، اِ) گیاهی است شبیه بابونه متفرق شاخ کم برگ که کرویا نامندش ، یاکرویای براست . معرب قردامون لغت یونانی است یا رومی . (منتهی الارب ). و رجوع به قردمانة و قردمانا شود.
-
قردمانی
لغتنامه دهخدا
قردمانی . [ ق ُدُ ] (ص نسبی ) نسبت است به قردمان . (منتهی الارب ).
-
جستوجو در متن
-
قردمانا
لغتنامه دهخدا
قردمانا. [ ق َ دَ ] (معرب ، اِ) قردامومن . قردمانه . قردمانی . قاقله ٔ صغار. گرم و خشک است به درجه ٔ سوم ، بیماریهای عصب و دردسر که از سردی بود و فالج را سود دارد. و طبیخ آن مصروع را سود دارد. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). رجوع به قاقله ٔ صغار شود.
-
قردمانة
لغتنامه دهخدا
قردمانة. [ ق ُ دُ ن َ ] (معرب ، اِ)کرویای صحرایی است ، و آن را کرویای جبلیه و کرویای شامیه و کرویای رومیه و کرویای فارسیه نیز گویند، و بعضی گویند تخم بدران است و آن رستنیی باشد صحرایی به غایت بدبوی مانند ترب و بدین سبب آن را ترب صحرایی و تخم آن را تخ...
-
قردمانیة
لغتنامه دهخدا
قردمانیة. [ ق َ دُ نی ی َ ] (معرب ، اِ) سلاحی است که اکاسره میساختند و در خزائن خود ذخیره میکردند و آن را کردومانه میخواندند، و معنی آن به عربی «عمِل وَ بقی » است یعنی ساخته شده و برای روز نیاز میماند. گویند قردمانیه زره سطبر است و برخی آن را نوعی کل...
-
گبر
لغتنامه دهخدا
گبر. [ گ َ ] (ص ، اِ) مغ.(جهانگیری ). آتش پرست . (برهان ) (انجمن آرا). مجوس . زرتشتی به دین : هربذ، مجاور آتش کده و قاضی گبران . (منتهی الارب ). بعقیده ٔ پورداود گبر از لغت آرامی هم ریشه ٔ «کافر» عربی مشتق است و امروزه در ترکیه (گور) گویندو آن اصلاً ...