کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قرتی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
ژیگول
لهجه و گویش تهرانی
جوان قرتی
-
ژیگولو
واژگان مترادف و متضاد
فکلی، قرتی ≠ ژیگولت
-
مَموش، مموش خان
لهجه و گویش تهرانی
ژیگولو، سوسول،قرتی
-
سوسول/فوفول
لهجه و گویش تهرانی
نازک نارنجی،قِرتی
-
فوفول
لهجه و گویش تهرانی
قرتی،نازک نارنجی
-
غرتی
فرهنگ فارسی معین
(غِ) (ص .) (عا.) نک قرتی .
-
سوسول
واژگان مترادف و متضاد
۱. قرتی ۲. خودآرا ۳. زنصفت
-
مموش
واژگان مترادف و متضاد
۱. فکلی ۲. قرتی، بچهقرتی ۳. ژیگولو
-
مزلف
واژگان مترادف و متضاد
۱. زلفدار، زلفی ۲. ژیگولو ۳. قرتی، بچهقرتی
-
میرزاقشم شم
لغتنامه دهخدا
میرزاقشم شم . [ ق َ ش َ ش َ ] (اِ مرکب ) (اصطلاح عامیانه ) با جامه و پیرایه ٔجلف و قیمتی . (امثال و حکم دهخدا). میرزاغشم شم . آدم بیکاره ٔ لوس و خودخواه . (از فرهنگ عوام ). کسی که خود را لوس و ننر می کند و بزرگتر و عالیقدرتر از آنچه هست جلوه می دهد. ...