کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قرةالعین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
قرةالعین
/qorratol'eyn/
معنی
۱. آنچه مایۀ سرور، شادی، یا روشنایی چشم شود؛ نور دیده.
۲. [مجاز] فرزند.
۳. (زیستشناسی) گیاهی علفی که در کنار جویبارها، استخرها، و زمینهای نمناک میروید؛ ترهتیزک آبی.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
قرةالعین
لغتنامه دهخدا
قرةالعین . [ ق َ رَ تُل ْ ع َ ] (اِ) نام آهنگی در موسیقی . رجوع به آهنگ شود.
-
قرةالعین
لغتنامه دهخدا
قرةالعین . [ ق ُرْ رَ تُل ْ ع َ ] (اِخ ) نام طاهره شاعره ٔ نامور. رجوع به طاهره و باب شود.
-
قرةالعین
لغتنامه دهخدا
قرةالعین . [ ق ُرْ رَ تُل ْ ع َ ] (ع اِ مرکب ) آنچه بدان خنکی چشم دست دهد. (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). به مجاز، نور چشم ، و بر فرزند اطلاق کنند : شیر میدان و شمسه ٔ مجلس قرةالعین جان ابوالفارس . خاقانی .تا عالمیان بدانند که چون با جگرگوشه و قرةالع...
-
قرةالعین
لغتنامه دهخدا
قرةالعین . [ ق ُرْ رَ تُل ْ ع َ ] (ع اِ مرکب ) گیاهی است که آن را جزیرآب نامند. (از اقرب الموارد). جرجیرالماء وکرفس الماء نیز نامند، چه او در طعم و رایحه شبیه به جرجیر و در برگ و ساق شبیه به کرفس است و در آبها میروید. گلش زرد و با عطریت و تندی است . ...
-
قرةالعین
لغتنامه دهخدا
قرةالعین . [ ق ُرْ رَ تُل ْ ع َ ](ع اِ مرکب ) ترتیزک آبی . (منتهی الارب ) (آنندراج ).
-
قرةالعین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] qorratol'eyn ۱. آنچه مایۀ سرور، شادی، یا روشنایی چشم شود؛ نور دیده.۲. [مجاز] فرزند.۳. (زیستشناسی) گیاهی علفی که در کنار جویبارها، استخرها، و زمینهای نمناک میروید؛ ترهتیزک آبی.
-
واژههای همآوا
-
قرة العین
فرهنگ فارسی معین
(قُ رَّ ةُ لْ عَ یْ) [ ع . ] (اِ.)1 - آنچه مایة روشنی چشم شود. 2 - مجازاً، فرزند.
-
قرة العین
واژهنامه آزاد
نور چشم،اولاد،دلبند،مال
-
جستوجو در متن
-
طاهره
لغتنامه دهخدا
طاهره . [ هَِ رَ ] (اِخ ) قرةالعین . رجوع به طاهره ٔ زرین تاج و قرةالعین شود.
-
جرجرالماء
لغتنامه دهخدا
جرجرالماء. [ ] (ع اِ مرکب ) قرةالعین . جرجیرالماء. رجوع بکلمه ٔ اخیر شود.
-
سلینون
لغتنامه دهخدا
سلینون . [ س َ ] (معرب ، اِ) بلغت یونانی رستنی باشد که بیشتر در آبهای ایستاده روید و آنرا به عربی جرجیرالماء و کرفس الماء و قرةالعین گویند. برگ آن ببرگ نعناع ماند، لیکن بزرگتر از آن است . (برهان ). قرةالعین . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ).
-
جرجیرالماء
لغتنامه دهخدا
جرجیرالماء. [ ج ِ رُل ْ ] (ع اِ مرکب ) قرةالعین . (فهرست مخزن الادویه ) (تحفه ٔ حکیم مؤمن ) (الفاظ الادویه ). رجوع به قرةالعین شود. به فارسی کرفس آبی گویند. (از الفاظ الادویه ). || سیر نیز خوانند. (از اختیارات بدیعی ).
-
پور صدف
لغتنامه دهخدا
پورصدف . [ رِ ص َ دَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) قرةالعین صدف . کنایه از درّ و گوهر باشد. (آنندراج ).