کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قربه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
قربه
/qerbe/
معنی
مَشک آب یا شیر.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
قربه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: قربَة، جمع: قِرَب و قِربات] [قدیمی] qerbe مَشک آب یا شیر.
-
واژههای مشابه
-
قربة
لغتنامه دهخدا
قربة. [ق ُ رَ ب َ ] (اِخ ) نام وادیی است . (معجم البلدان ).
-
قربة
لغتنامه دهخدا
قربة. [ ق َ رَ ب َ ] (ع اِ) آب و جز آن که به پُری رساند آوند را. (منتهی الارب ).
-
قربة
لغتنامه دهخدا
قربة. [ ق ِ ب َ ] (اِخ ) (ابن ابی ...) احمدبن علی بن حسین عجلی . از محدثان است . (منتهی الارب ).
-
قربة
لغتنامه دهخدا
قربة. [ ق ِ ب َ ] (اِخ ) (ابو...) کنیه ٔ اسب عبیدبن ازهر است . (منتهی الارب ).
-
قربة
لغتنامه دهخدا
قربة. [ ق ِب َ ] (ع اِ) مَشک . || مشک شیر. || مشک یک کرانه دوخته . ج ، قِرَب ، قِرْبات ، قِرِبات . (منتهی الارب ). || مشک آب . || و در مثل آرند: لقیت منه عرق القربة، اصمعی گوید: بمعنای لقیت منه الشدة است ، و برخی گفته اند منظور عرقی است که از حامل مش...
-
قربة
لغتنامه دهخدا
قربة. [ ق ُ ب َ ] (اِخ ) رودباری است . و این ممنوع الصرف است . (منتهی الارب ).
-
قربة
لغتنامه دهخدا
قربة. [ ق ُ ب َ ] (ع اِمص ) خویشی . || نزدیکی . (منتهی الارب ). قرب . گویند قربة در منزلت است و قرب در مکان و قربی در رحم است . (از اقرب الموارد). قُرُبة. رجوع به قُرب شود.- قصد قربة (قربت ) . رجوع به قصد شود.
-
قربة
لغتنامه دهخدا
قربة. [ ق ُ رُ ب َ ](ع اِمص ) نزدیکی . خویشی . (منتهی الارب ). قربة و قُرَبة، آنچه بدان به خدای تعالی تقرب جویند از کارهای نیکو و طاعت . ج ، قُرَب ، قُرَبات . (از اقرب الموارد).
-
قُرْبَةٌ
فرهنگ واژگان قرآن
وسيله ي تقرّب ونزديک شدن
-
قَرَّبَهُ
فرهنگ واژگان قرآن
آن را نزديک کرد(در عبارت"قَرَّبَهُ إِلَيْهِمْ "آن را نزد آنان گذاشت)
-
واژههای همآوا
-
قَرَّبَهُ
فرهنگ واژگان قرآن
آن را نزديک کرد(در عبارت"قَرَّبَهُ إِلَيْهِمْ "آن را نزد آنان گذاشت)