کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قربان کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
بنه قربان
لغتنامه دهخدا
بنه قربان . [ ب ُ ن َ ق ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان قیلاب بخش اندیمشک است که در شهرستان دزفول واقع است و دارای 100 تن سکنه است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6).
-
چاه قربان
لغتنامه دهخدا
چاه قربان . [ ق ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان دلکان بخش بزمان شهرستان ایرانشهر که در 55 هزارگزی جنوب بزمان بر کنار راه مالرو بمپور به دلکان واقع شده . کوهستانی ، گرمسیر و مالاریائی است و 75تن سکنه دارد. آبش از چشمه ، محصولش لبنیات ، شغل اهالی گله داری و ر...
-
خون قربان
لغتنامه دهخدا
خون قربان . [ ن ِ ق ُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) شراب . خون خم . (ناظم الاطباء).
-
قربان وحیران
فرهنگ گنجواژه
واله.
-
قربان و حیران
فرهنگ گنجواژه
اظهار محبت زیاد،
-
قربان و صَدقه
فرهنگ گنجواژه
اظهار محبت زیاد، تملق، قربان و صدقه رفتن.
-
قُربان و کیش
فرهنگ گنجواژه
تیردان.
-
بوسه و قربان صدقه
فرهنگ گنجواژه
مهر.
-
نوازش و قربان صدقه
فرهنگ گنجواژه
محبت زیادی.
-
جستوجو در متن
-
قربانگاه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی. فارسی] qorbāngāh جای قربان کردن.
-
قربانی کردن
لغتنامه دهخدا
قربانی کردن . [ ق ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) قربان کردن . رجوع به قربان کردن شود : بر آنم گر تو بازآیی که در پایت کشم جانی از آن کمتر نشاید کرد در پای تو قربانی .سعدی .
-
شترقربانی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [فارسی. عربی. فارسی] šotorqorbāni قربانی کردن شتر در روز عید قربان. Δ در قدیم رسم بود روز عید قربان شتری را زینت کرده و میکشتند و گوشتش را میان مردم تقسیم میکردند.
-
شترقربانی
لغتنامه دهخدا
شترقربانی . [ ش ُ ت ُ ق ُ ] (حامص مرکب ) شترقربونی (در تداول مردم تهران ). نحر کردن شتری از طرف دولت در عید گوسفندکشان در قربانگاه . (یادداشت مؤلف ). نحر کردن شتری در عید قربان پس از آراستن ودر کوچه و بازار پایتخت گرداندن . قربانی یک شتر در روز عید ...
-
تشریق
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] (مص م .) 1 - روشن کردن . 2 - به سوی مشرق توجه کردن . 3 - نهادن پاره های گوشت در آفتاب تا خشک شود. ایام ~ : سه روز پس از عید قربان که در آن ، در قدیم گوشت های قربانی را خشک می کردند.
-
بکردن
لغتنامه دهخدا
بکردن . [ ب ِ ک َ دَ ] (مص ) کردن : مادر می را بکرد باید قربان بچه ٔ او را گرفت و کرد بزندان . رودکی .پیر فرتوت گشته بودم سخت دولت تو مرا بکرد جوان . رودکی .و رجوع به کردن شود.