کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قرباقی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قرباقی
لغتنامه دهخدا
قرباقی . [ ق َ رَ ] (اِخ ) عباس ، مکنی به ابوالحسن و مشهور به قرباقی . از شاعران بزرگ است . (معجم البلدان ).
-
قرباقی
لغتنامه دهخدا
قرباقی . [ ق َ رَ قی ی ] (ص نسبی ) نسبت است به قرباقة. (معجم البلدان ). رجوع به ماده ٔ قبل شود.
-
واژههای مشابه
-
علی قرباقی
لغتنامه دهخدا
علی قرباقی . [ ع َ ی ِ ق َ رَ ] (اِخ ) ابن موسی بن عبداﷲ لخمی بسطی . مشهور به قرباقی . رجوع به علی لخمی شود.
-
جستوجو در متن
-
علی
لغتنامه دهخدا
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن موسی بن عبداﷲ لخمی بسطی ، مشهور به قرباقی . رجوع به علی لخمی شود.
-
علی بسطی
لغتنامه دهخدا
علی بسطی . [ ع َ ی ِ ب َ ] (اِخ ) ابن موسی بن عبداﷲ لخمی بسطی ، مشهور به قرباقی . رجوع به علی لخمی شود.
-
علی لخمی
لغتنامه دهخدا
علی لخمی . [ع َ ی ِ ل َ ] (اِخ ) ابن موسی بن عبداﷲ لخمی بسطی . مشهور به قرباقی . فقیه بود و به احوال عرب و نسب های ایشان اطلاع داشت . وی در دهم صفر سال 842 هَ . ق . درگذشت . (از معجم المؤلفین از نیل الابتهاج تنبکتی ص 207).