کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قرباقه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قرباقه
لغتنامه دهخدا
قرباقه . [ ق ُ ق َ / ق ِ ] (ترکی ، اِ) رجوع به قرباغه شود.
-
واژههای مشابه
-
قرباقة
لغتنامه دهخدا
قرباقة. [ ق َ رَ ق َ ](اِخ ) قلعه ای است در شمال مرسیه . (معجم البلدان ).
-
واژههای همآوا
-
قرباغه
لغتنامه دهخدا
قرباغه . [ ق ُ غ َ / غ ِ ] (ترکی ، اِ) قورباغه . قرباقه . (از آنندراج ). وزغ . ضفدع . غوک . و رجوع به قورباغه شود.
-
جستوجو در متن
-
قرباغه
لغتنامه دهخدا
قرباغه . [ ق ُ غ َ / غ ِ ] (ترکی ، اِ) قورباغه . قرباقه . (از آنندراج ). وزغ . ضفدع . غوک . و رجوع به قورباغه شود.
-
قرباقی
لغتنامه دهخدا
قرباقی . [ ق َ رَ قی ی ] (ص نسبی ) نسبت است به قرباقة. (معجم البلدان ). رجوع به ماده ٔ قبل شود.
-
تشتاقه
لغتنامه دهخدا
تشتاقه . [ ] (اِ) در فرهنگ ترکی سنگ پشت . (آنندراج ) (بهار عجم ) : چو قرباقه (کذا) اکنون صدا میزنی چو تشتاقه این دست و پا میزنی . یحیی کاشی (از آنندراج ) (بهار عجم ).رجوع به تسباغه شود.
-
قورباغه
لغتنامه دهخدا
قورباغه . [غ َ / غ ِ ] (ترکی ، اِ) غورباغه . قُرباغه . قُرباقه . قورباغا. قوربغا. قوربغه . جانوری است از رده ٔ ذوحیاتین های بی دم که اندام های خلفیش بقدر کافی طویلند و موجب جهش حیوان در حرکت میباشند و بعلاوه حیوان در آب بوسیله ٔ آنها بخوبی شنا میکند....