کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قراقوم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قراقوم
لغتنامه دهخدا
قراقوم . [ ق َ ] (اِخ ) نام شهر پایتخت چنگیز در مغولستان . (ناظم الاطباء). و رجوع به قراقرم شود.
-
قراقوم
لغتنامه دهخدا
قراقوم . [ ق َ ] (ترکی ، اِ مرکب ) شن سیاه . (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
الغ یورت
لغتنامه دهخدا
الغ یورت . [ اُ ل ُ ] (اِخ ) نام دیگر ناحیه ٔ کلوران و قراقوم است و به اردوبالغ مشهور است . یازده تن و بقولی نوزده تن از فرزندان چنگیزخان در آنجا بر مسند خانی نشسته اند. رجوع به حبیب السیر چ سنگی تهران جزو اول از ج 3 ص 18 و 21 و هم اردوبالغ و قراقوم ...
-
قراقم
لغتنامه دهخدا
قراقم . [ ق َ ق ُ ] (اِخ ) (قراقوم ) مفازه ای در ساحل شرقی سیحون . رجوع به ص 192، 101 ج 2 تاریخ جهانگشای جوینی شود.
-
ترغوبالیغ
لغتنامه دهخدا
ترغوبالیغ. [ ت ُ ] (اِخ ) (دیه نزل ) قصبه ای است به دوفرسنگی قراقورم . (از یادداشت بخط مرحوم دهخدا) : دیگر به دوفرسنگی قراقوم بر جانب مشرق بر گوشه ٔ پشته ای کوشکی ساخته اند که بوقت توجه به جانب مشتاة و مراجعت گذر بر آن باشد... و آن موضع را ترغوبالیغ ...