کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قراسوران پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
قراسوران
/qarāsurān/
معنی
در دورۀ قاجار، سوار نگهبان راه یا مستحفظ قافله؛ سوار امنیه.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
امنیه، راهدار، ژاندارم، قرهسوران
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
قراسوران
واژگان مترادف و متضاد
امنیه، راهدار، ژاندارم، قرهسوران
-
قراسوران
فرهنگ فارسی معین
(قَ) [ تر. ] (اِ.) = قره سوران . قراسورن : سرهنگ محافظان قافله ، آن که به سرکردگی گروهی از جانب پادشاه در راه ها نشیند تا قوافل را از منازل مخوف به سلامت بگذراند، امنیه .
-
قراسوران
لغتنامه دهخدا
قراسوران .[ ق َ ] (ترکی ، اِ مرکب ) قراسورن . سرهنگ محافظین قافله و محافظین راه . (ناظم الاطباء). کسی که به سرکردگی فوجی از طرف سلاطین در راهها بنشیند تا قوافل را از منازل مخوفه محفوظ بگذارند و معنی ترکیبی آن در ترکی سپاهی راننده ، قراسپاهی و سورن را...
-
قراسوران
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [ترکی] ‹قرهسوران، قرهسورن› [منسوخ] qarāsurān در دورۀ قاجار، سوار نگهبان راه یا مستحفظ قافله؛ سوار امنیه.
-
جستوجو در متن
-
قراسورن
لغتنامه دهخدا
قراسورن . [ ق َ رَ ](ترکی ، اِ مرکب ) قراسوران . رجوع به قراسوران شود.
-
امنیه
واژگان مترادف و متضاد
ژاندارم، قراسوران
-
قره سوران
لغتنامه دهخدا
قره سوران . [ ق َ رَ ] (اِ) امنیة. رجوع به قراسوران شود.