کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قرار و سکون پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
قرار واقع
لغتنامه دهخدا
قرار واقع. [ ق َ رِ ق ِ ] (ترکیب وصفی ، ق مرکب ) کاملاً. تماماً. || کاملانه . (ناظم الاطباء).
-
ازین قرار
لغتنامه دهخدا
ازین قرار. [ اَ ق َ ] (ق مرکب ) مخفف از این قرار. ازین گونه . ازین قبیل . از این نوع . بهمین وجه : بزیر خاک دلم گر ازین قرار طپدبرون خاک فتد پیکرم چو سنگ مزار.طغرا.
-
دار قرار
لغتنامه دهخدا
دار قرار. [ رِ ق َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) آن جهان آخرت . رجوع به دارالقرار شود.
-
بی قرار
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فارسی. عربی] biqarār ۱. بیآرام؛ ناآرام؛ بیتاب.۲. ناپایدار.
-
قرار گرفتن
دیکشنری فارسی به عربی
اجلس , اکذوبة , مقعد
-
قرار دادن
دیکشنری فارسی به عربی
تضمن , حدد مکان , علبة , متنزه , مکان , منتجع
-
قرار گذاشتن
دیکشنری فارسی به عربی
اشترط , رتب
-
قرار دادی
دیکشنری فارسی به عربی
ثوب
-
قرار داد
دیکشنری فارسی به عربی
معاهدة
-
از قرار
دیکشنری فارسی به عربی
في
-
بی قرار
دیکشنری فارسی به عربی
قلق , متغير
-
بی قرار
واژهنامه آزاد
آشفته.
-
مستمسک قرار دادن
واژگان مترادف و متضاد
بهانه کردن، دستاویز ساختن، دستاویز قرار دادن
-
قرار می داد
فرهنگ واژههای سره
می نهاد
-
مد نظر قرار دادن
فرهنگ واژههای سره
درنگر آوردن، درنگریستن