کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قرار ملا قات پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
قرار ملا قات
دیکشنری فارسی به عربی
تعيين
-
واژههای مشابه
-
قَرَارٍ
فرهنگ واژگان قرآن
قرارگاه - محل آرميدن
-
transverse lie
قرار عرضی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] وضعیتی که در آن محور طولی بدن جنین محور طولی بدن مادر را قطع میکند و معمولاً ابتدا شانهها ظاهر میشوند، ولی بازو یا هر بخش از تنه نیز ممکن است ظاهر شود
-
oblique lie
قرار مایل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] وضعیتی که در آن محور طولی بدن جنین محور طولی بدن مادر را با زاویۀ 45 درجه قطع میکند
-
بی قرار
فرهنگ واژههای سره
بی تاب، نا آرام، سراسیمه، پریشان
-
قرار دادن
فرهنگ واژههای سره
نهادن
-
قرار گرفت
فرهنگ واژههای سره
نهاده شد
-
یک قرار
لغتنامه دهخدا
یک قرار. [ ی َ / ی ِ ق َ ] (ص مرکب ) مرادف یک پهلو. (آنندراج ) (ناظم الاطباء). یک وضع. یک اندازه . یکسان . رجوع به یک پهلو شود.
-
settling chamber 2
اتاقک قرار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] بخشی از تونل باد در بالادست آزمونگاه که در آن سرعت جریان بهشدت کم میشود و تلاطم جریان پیش از ورود به آزمونگاه و شتابگیریِ مجدد از بین میرود
-
restless
بیقرار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] ویژگی فرد دچار بیقراری
-
بی قرار
فرهنگ فارسی معین
(قَ) (ص مر.) 1 - ناپایدار، بی ثبات . 2 - بی صبر، ناشکیبا.
-
قرار دادن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . دَ) [ ع - فا. ] (مص م .) 1 - برقرار کردن . 2 - آرام دادن .
-
قرار گرفتن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . گِ رِ تَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) 1 - ساکن شدن ، آرام گرفتن . 2 - استوار شدن ، محکم گشتن .
-
جای قرار
لغتنامه دهخدا
جای قرار. [ ی ِ ق َ ](ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) جای ِ باش . (ناظم الاطباء).