کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قرابت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
قرابت
/qa(e)rābat/
معنی
۱. خویشی؛ خویشاوندی.
۲. نزدیکی.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
بستگی، خویشاوندی، خویشی، نزدیکی، نسب، نسبت، وابستگی
دیکشنری
affinity, alliance, approach, kinship, propinquity
-
جستوجوی دقیق
-
قرابت
واژگان مترادف و متضاد
بستگی، خویشاوندی، خویشی، نزدیکی، نسب، نسبت، وابستگی
-
قرابت
فرهنگ فارسی معین
(قَ بَ) [ ع . قرابة ] (اِمص .) نزدیکی ، خویشی .
-
قرابت
لغتنامه دهخدا
قرابت . [ ق َ ب َ ] (ع اِمص ، اِ) خویشی و خویشاوندی . رجوع به قرابة شود.
-
قرابت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: قَرابة] qa(e)rābat ۱. خویشی؛ خویشاوندی.۲. نزدیکی.
-
واژههای مشابه
-
قرابت دار
لغتنامه دهخدا
قرابت دار. [ ق َب َ ] (نف مرکب ) دارای نسبت خواه از طرف خون یا از طرف ازدواج . || خویشاوند. (ناظم الاطباء).
-
قرابت داری
لغتنامه دهخدا
قرابت داری . [ ق َ ب َ] (حامص مرکب ) خویشی و خویشاوندی . (ناظم الاطباء).
-
وصلت و قرابت
فرهنگ گنجواژه
خویشاوندی.
-
واژههای همآوا
-
غرابت
لغتنامه دهخدا
غرابت . [ غ َ ب َ ] (ع مص ) غَرابة. غامض و خفی بودن : غرب الکلام غرابة؛ غمض و خفی .- غرابت کلمه ؛ غموض آن . (اقرب الموارد).- || وحشی بودن کلمه و ناروشن بودن معنی و غیرمأنوس بودن آن در استعمال است . (از تعریفات جرجانی ). یکی از عیوب سه گانه ٔ کلمه ؛...
-
غرابة
لغتنامه دهخدا
غرابة. [ غ َ ب َ ] (اِخ ) جائی است ،تذکرت میتاً بالغرابة ثاویاً. (از معجم البلدان ).
-
غرابة
لغتنامه دهخدا
غرابة. [ غ َ ب َ ] (ع مص ) غرابت . رجوع به غرابت شود.
-
غرابة
لغتنامه دهخدا
غرابة. [ غ ُ ب َ ] (اِخ ) به یمامه است . حفصی گوید آن کوههائی سیاه رنگ است و به علت سیاه بودن به همین نام خوانده شده است یکی از بنی عقیل گوید : یا عامربن عقیل کیف یکفرکم کعب و منها الیکم ینتهی الشرف افنیتم الحر من سعد ببارقةیوم الغرابة ما فی برقها خل...
-
غرابة
لغتنامه دهخدا
غرابة. [ غ ُ ب َ ] (ع اِ) اول هر چیزی و تیزی آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) .
-
غرابت
فرهنگ فارسی معین
(غَ بَ) [ ع . غرابة ] (مص ل .)1 - غامض بودن ، پوشیده بودن . 2 - دور بودن .