کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قدیر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
قدیر
/qadir/
معنی
۱. از نامها و صفات باریتعالی.
۲. (صفت) [قدیمی] دارای قدرت؛ توانا.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
قدیر
فرهنگ نامها
(تلفظ: qadir) (عربی) (در قدیم) توانا ، قادر ؛ از نامها و صفات خداوند .
-
قدیر
فرهنگ فارسی معین
(قَ) [ ع . ] (ص .) 1 - توانا. 2 - یکی از نام های خداوند.
-
قدیر
لغتنامه دهخدا
قدیر. [ ق َ ] (ع ص ) توانا. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). ان اﷲ علی کل شی ٔ قدیر. (قرآن کریم ). || پخته در دیگ . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
قدیر
لغتنامه دهخدا
قدیر. [ ق َ ](اِخ ) نامی از نامهای خدای تعالی . (ناظم الاطباء).
-
قدیر
لغتنامه دهخدا
قدیر. [ ق ُ دَ ] (ع اِمصغر) مصغر قِدر. دیگ کوچک . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
قدیر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] qadir ۱. از نامها و صفات باریتعالی.۲. (صفت) [قدیمی] دارای قدرت؛ توانا.
-
قدیر
دیکشنری فارسی به عربی
قوي
-
واژههای مشابه
-
قدير
دیکشنری عربی به فارسی
توانا , قابل , لا يق , با استعداد , صلا حيتدار , مستعد , قادر مطلق , قادر متعال
-
قَدِيرٌ
فرهنگ واژگان قرآن
همواره و بسيارقدرتمند -همواره و بسيار توانا-آنکه همواره و بسيارتقدير مي کنند-آنکه همواره و بسياراندازه تعيين مي کنند(از ماده قدر است که به معناي تقدير و اندازهگيري است ."قدير" يکي از اسماء حسناي خداي تعالي است که مرکز همه قدرتها است . کلمه قدرت هر گ...
-
قره قدیر
لغتنامه دهخدا
قره قدیر. [ ق َ رَ ق َ ] (اِخ ) دهی از دهستان لاهیجان بخش حومه ٔ شهرستان مهاباد واقع در 45 هزارگزی جنوب خاوری شوسه ٔ خانه به نقده . موقع جغرافیایی آن جلگه و معتدل مالاریایی است . سکنه ٔ آن 232 تن . آب آن از رودخانه ٔقلعه تاسیان و محصول آن غلات ، توتو...
-
واژههای همآوا
-
غدیر
فرهنگ نامها
(تلفظ: qadir) (عربی) آبگیری است بین مکه و مدینه در ناحیهی جحفه ؛ روز یا واقعه غدیر که در میان مسلمانان حائز اهمیت است .
-
غدیر
واژگان مترادف و متضاد
آبگیر، برکه، برم، تالاب
-
غدیر
لغتنامه دهخدا
غدیر. [ ] (اِخ ) نام اسب شریح بن الاحوص از بنی جعفربن کلاب . (البیان و التبیین چ قاهره به اهتمام حسن سندوبی ج 3 ص 47).