کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قديم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
قديم
معنی
باستاني , ديرينه , قديمي , کهن , کهنه , پير , غير مصطلح (بواسطه قدمت) , سفيد , سفيد مايل به خاکستري , سالخورده , کهن سال , مسن , فرسوده , کهنه کار , پيرانه , گذشته , سابقي , پير مانند , نسبتا پير
دیکشنری عربی به فارسی
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
قديم
دیکشنری عربی به فارسی
باستاني , ديرينه , قديمي , کهن , کهنه , پير , غير مصطلح (بواسطه قدمت) , سفيد , سفيد مايل به خاکستري , سالخورده , کهن سال , مسن , فرسوده , کهنه کار , پيرانه , گذشته , سابقي , پير مانند , نسبتا پير
-
واژههای مشابه
-
قدیم
فرهنگ نامها
(تلفظ: qadim) (عربی) دیرینه ، کهن ، قدیمی ، زمان گذشته ؛ (در حالت قیدی) در زمان گذشته ، سابقاً ؛ (در قدیم) سابق ، پیشین ؛ از نامها و صفات خداوند .
-
قدیم
واژگان مترادف و متضاد
ازلی، باستانی، پیشین، دیرینه، سرمدی، کهن، کهنه، گذشته ≠ جدید
-
قدیم
فرهنگ واژههای سره
دیرین
-
قدیم
فرهنگ فارسی معین
(قَ) [ ع . ] (ص .) دیرینه ، پیشین . ج . قدماء.
-
قدیم
لغتنامه دهخدا
قدیم . [ ق َ ] (اِخ ) نامی از نامهای خدای تعالی . غنی مطلق قائم بنفسه که باری تعالی باشد. (ناظم الاطباء).
-
قدیم
لغتنامه دهخدا
قدیم . [ ق َ ] (ع ص ) دیرینه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). ج ، قدماء و قُدامی ̍ و قدائِم . || کهنه . || پیشین و سابق . || باس وباش . || پیر و سال دیده . (ناظم الاطباء).- قدیم الایام ؛ روزگار دیرینه . (ناظم الاطباء).
-
قدیم
لغتنامه دهخدا
قدیم . [ ق ِدْ دی ] (ع اِ) پادشاه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || سردار. || سرآمد مردم در شرف . (ناظم الاطباء).
-
قدیم
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی، جمع: قُدَماء] qadim ۱. پیشین؛ دیرین.۲. دیرینه؛ قدیمی.
-
قَدِيمٌ
فرهنگ واژگان قرآن
قديم - ديرين - کهنه
-
قدیم
دیکشنری فارسی به عربی
ساکن اصلي
-
قدیم
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: qedim طاری: qedim طامه ای: qedim طرقی: qedim کشه ای: qedim نطنزی: qadim
-
قدیم ندیما،قدیم و ندیم
لهجه و گویش تهرانی
عهد قدیم
-
عهد قدیم
لغتنامه دهخدا
عهد قدیم . [ ع َ دِ ق َ ] (اِخ ) کتب و اسفار مقدسی که پیش از مسیح نوشته شده است . (از اقرب الموارد). عهد عتیق . رجوع به عهد عتیق شود.